Donnerstag, 29. Januar 2009
آقای حماس، بس است فرصت‌سوزی!
عرض‌ام به‌حضورتون، در اوج موشک‌پراکنی‌های حماس و فرو ریزی در و دیوار و سقف خانه‌ها بر سر پیر و جوان و زن و مرد و کودک اسراییلی و نصیحت زیپی لیونی وزیر امور خارجه اسراییل به حماس؛ سپس تهدید اهود اولمرت، به‌هدف متوقف ساختن عملیات تعرضی و تروریستی از جانب این گروه صلح‌ستیز؛ و پاسخ رّد اسماعیل پهلوان با پرتاب مجدد چندین موشکِ دیگر اهدایی‌ی جمهوری فتنه‌جوی اسلامی، و سرانجام واکنش و عکس‌العمل اهود بارک برای دفاع از وطن و حفظ جان شهروندان در تنبیه حماسیون، آری ... در بحبوحه همین زد و خورد ها بود که کامپیوتر من، دور از جون شما، برای چندمین بار غش کرد و دست ما را برای مدتی مدید توی حنا گذاشت.
لاکن هر جور بود کُم سُرَک(سینه‌خز) و با ورد و دعای و جادو و جنبل، تا پیروزی مشعشعانه حماس بر صهیونیسم، دندان روی جگر گذاشتیم، بی‌کامپیوتری و گاه با کم‌کامپیوتری ساختیم و دوام آوردیم. هرچند من هم، مثل بسیاری از هموطنان بلاگ‌نویسم، سعی داشتم کودکان مظلوم وطن‌ خویش را فراموش کرده و در غم و ماتم کودکان فلسطینی شریک شوم و ذکر مصیبتی بکنم و شعرکی مدرن و بی‌قافیه در سوگ آن‌‌ مظلومین بسرایم؛ ولی چه‌کنم که نه فرصتی دست داد و نه دل و دماغی باقی بود و ، بین خودمان بماند، خود حماسیون را هم در این مصیبت عُظما بی‌تقصیر نمی‌دانستم. وَاللهُ اعلم.
به ناچار و به مصداق ماهی را هر وقت از آب بگیرند تازه است، اینک پس از پیروزی حماس بر دشمن غّدار و با خاک یکسان شدن هزاران خانه و کاشانه و مدرسه و بیمارستان و ویران گردیدن ساختمان‌های دولتی و غیر دولتی و کشته‌شدن صدها زن و کودک و پیر و بُرنا در نوار غزه و چه و چه ... دست به‌کار می‌شوم و از هموطنان عزیز، برای این غیبت صغرا، طلب مغفرت می‌کنم و التماس دعا دارم. هرچند، همانطور که عرض کردم، وبلاگنویسان وطنی، ناخواسته جور بنده را هم کشیدند و با قلم‌فرسایی خویش، چه در نظم و چه در نثر، تا آن‌جا که در توان داشتند پنبه صهیونیسم‌ بین‌الملل را زدند و استکبار جهانی و اشغالگران صهیونیست را به کارگاه نمد‌مالی بردند.
لاکن با همه این احوال چند پرسش برای من بی‌جواب باقی ماند، که اگر اجازه بفرمایید در ذیل مطرح می‌کنم، بویژه که مشکل حماس هنوز لاینحل باقی مانده است و همه شواهد نشان از این دارند که تا سایه جمهوری اسلامی ایران بر سر جهان برقرار و حماس ستیزه‌جو در خاورمیانه بر سر کار است، کماکان لاینحل باقی خواهد ماند:
--یکم: چرا کسی اسماعیل هنیه، رئیس دولت منتخب فلسطین را، نصیحت نکرد و نگفت عامو! این لقمه برای دهان تو خیلی گُنده است؟ گلوی‌ات را می‌گیرد ها...؟ دست از موشک‌اندازی بردار ها...! با دُم شیر بازی مکن ها...! اسراییل شوخی موخی سرش نمی‌شود ها...؟ می‌آید اونطرف مرز و...هوم هوم هوم‌ات می‌کند ها...؟
حَسَنی مبارک مصری و محمود عباس رامُ‌ُالهی معروف به ابومازن قریشی و حتا رؤسای کشورهای دیگر اسلامی و عربی نیز همین هشدارها را دادند و افزودند: بابا ما هم گفتیم و هم نوشتیم و پیام کتبی و پیغام شفاهی به "خالد"ِ دمشق‌نشین و اسماعیل در زیر زمین فرستادیم ولی کو گوش شنوا؟ می‌گویند: گفتیم و نوشتیم! نه یک‌بار که ده‌بار ... ولی این "اسی" گویا جادو شده بود! هی می‌گفت: نوچ..، آقای خامنه‌ای‌ در طهران قول‌ام داده‌است چند میلیون دلار دیگر پاداش‌ام دهد...
شنیدم حتا "بشار اسد" به خالد مشعل، که فرسنگها دور از صحنه نبرد، جایی در زیر زمین در دمشق پنهان شده است تلفن زده و پیغام فرستاده و گفته است: تو که ناسلامتی رئیس دفتر سیاسی حماس هستی، که توی سرت بخورد، آخه اینجا چه می‌کنی؟ برو به "اسی" بگو صهیونیست‌ها می‌ایند چوب تو آستین‌ات می کنند ها...
خالد مشعل گویا به اسد پاسخ داده است: وُلک، خَلّی وَّلی، الَسیِد اَلخامِنه‌ای یَقولوُن اَلمُضاعِفُونِ لِنا فی اِرسالُون خَمَستُ و عَشرَ الَمیلیون الَدلارون بی‌لِسانِ اجَمعون اَو حَوالِةُ علی‌اَلبَنکِ اِلسُویسیونِ مَعَ الاُسلَحةُ‌المُسلّحوُن مِنَ‌السلامَتی اَلایرانیوُنیة اَلرافضُیون. اِّن‌الله یُحِبُ المُسَلجُون.
( ترجمه: برو بچه پی کارت، ول‌مون کن بابا، سید علی خامنه‌‌ای قول مضاعف داده است حدود پانزده میلیون دلار بی‌زبان دیگر از جیب ایرانیان رافضی را بگیرد و به حساب ما در سویس واریز کند به انضمام اسلحه های مدرن. به‌درستیکه پروردگار اسلحه به‌دستان را دوست می‌‌دارد).
نمی‌خواستم این جمله آخر را که الآن می‌نویسم بنویسم ولی با شما که رودروایسی ندارم! : یک‌روز قبل از آغاز جنگ، مطلع شدم "بشی" یعنی بشار اسد به "خالی" یعنی خالد مشعل، تلفن زده و گفته‌است: "خالی" جون، "اسی" قصد دارد موشک‌هایش را از پشت بام‌ها و از تو مدرسه‌ها و بیمارستانها و کتابخانه‌ها و مدارس سازمان ملل و حتا شنیده‌ام تصمیم دارد از زیر خشتک زنان مُعففّه مُحجبّه مُطهّره شلیک کند، بشار ادامه داده و گفته است: موشک‌های اسراییلی بزرگ‌سال و خُرد‌سال را از هم تمیز نمی‌دهند، بعید نیست هزاران کودک معصوم فدا بشوند! و خالد مشعل جواب داده است: خُب... که چی؟ فدا بشوند! به‌تُخم مرغ‌ام که فدا شدند، مگر ما مثل ضهیونیست‌ها کم‌بود کودک و بچه و طفل داریم که دل‌واپس باشیم؟ سال دیگر در همین ماه "جونه‌وری" دو برابرش بچه و کودک و طفل تحویل اجتماع می‌دهیم! تا کور شود هر آن‌که نتواند دید. می‌گویی نع... نُه ماه دیگر صبر کن!
خالد افزوده است: اگر مُخ جنگجویان ما کمی شُل و وِل است، در مقابل کمرشان به‌حمدالله سفتِ سفت است... پیاز هم که تا دلت بخواد از مصر، از طریق تونل‌های اسلامی وارد می‌کنیم. صهیونیست‌ها بیایند و هرقدر دل‌شان می‌خواهد بکشند! ما به‌حمدالله با اقدامات پیش‌گیرانه قرص ضد حاملگی را ممنوع کرده‌ایم و به‌یاری حکومت طهران به والدین فلسطینی برای هر کودک شهید شده و در ازاء هر طفل تازه تولد یافته هزار دلار می‌دهیم. مگر ما مثل صهیونیست‌ها برنامه کنترل خانواده داریم؟ که پس از تولد دو ‌تا بچه، زیپ شلوارمان را قفل بزنیم؟
--- دویم: من نیز برای خالی نبودن عریضه آمدم و برای "اسی" پیغام فرستادم، گفتم: اگر همسایه‌ی من نَه هشت سال، که هشت روز، خانه و محل مسکونی مرا سنگ‌باران بکند، زن و بچه مرا در خطر زخمی‌شدن یا در تهدید مرگ قرار دهد... والله بالله، به‌حضرت عباس، ستون فقرات‌‌اش را می‌شکنم... فقرات‌اش نشد، گردن‌اش را خُرد می‌کنم. حالا شماها پس از هشت سال موشک‌اندازی انتظار حلوای طنطنانی از اسراییلی‌ها دارید؟
--- سیم: حماس ادعای یک دولت رسمی، مسؤل و منتخب مردم را دارد. لاکن بجای این‌که همانند یک دولت مسؤل راه مذاکره و معامله و پیروی از روش معمول دیپلماسی را پی ‌‌گیرد، بویژه که افکار عمومی را نیز با خود همراه دارد، لاکن می‌آید چکار می‌کند؟ در جلد گروه‌های تروریستی فرو می‌رود، انگولک می‌کند، شهید انتحاری به اسراییل قاچاق می‌کند، اتوبوس و رستوران و صف نانوایی منفجر می‌کند! خودشان هم می‌‌دانند با پرتاب چند موشک اهدایی نمی‌توانند غلطی بکنند! و با این عملیات ایذایی و تروریستی فقط عِرض خود می‌برند و زحمت دیگران می‌دارند. ولی گویا دلارهای جمهور اسلامی قدرت تفکر را از آن‌ها گرفته است. که گفته‌اند از کوزه همان برون تراود که در او ست
--- چهارم: می‌گویند دولت غاصب و غیر قانونی اسراییل!
آفرین به این استدلال! لابد ابراهیم خلیل‌الله، اسحاق، اسماعیل، داوود و سلیمان اجدادِ چینی‌ها و ژاپنی‌ها بوده اند!
می‌گویید قرن‌ها از زمان موسی می‌گذرد؟ یعنی چون این قوم قرن‌ها دوام آورده است پس حق ادامه زندگی ندارد. چه کس حکم داده است که یهودی‌‌ها اجازه بازگشت به سرزمین پدری را ندارند؟ مگر سازمان ملل حکم به تقسیم سرزمین یهود نداد؟ که فقط بخش کوچکی از سرزمین پدری نصیب یهودی‌ها شد؟ و آیا مگر یهودی‌‌ها نبودند که به داشتن همان بخش قناعت کردند و کمر همت به آبادی‌اش بستند؟ و آیا مگر این اعراب نبودند که بجای آبادی سرزمین نصیب‌شده، پنج جنگ را، به‌قصد نابودی و با هدف به‌ دریا ریختن‌ یهودیان، به آن‌ها تحمیل کردند؟
می‌گویند: سرزمین‌های اشغالی!
آن‌چه را اعراب اکنون سرزمین‌های اشغالی می‌نامند غنائم‌ای هستند، که اسرائیل در دفاع از خود و در ازاء کشتن شدن سربازان‌اش، از دشمن، که آمده بود آن‌ها را به دریا بریزد، به گروگان گرفته‌است. چگونه است که غنیمت جنگی در اسلام حلال تلقی می‌شود، برای غیر مسلمان اما به سرزمین اشغالی تبدیل می‌گردد؟ سرزمین اشغالی طبق کدام حدیث؟ بر حسب کدام آیه؟ کی می‌خواست چه کسی را نابود کند؟ کی پیروز و کی شکست خورد؟
مصر و اردن صلح کردند، زمین‌های‌شان را تا آخرین وجب پس گرفتند، حماس و حزب‌الله و جهاد اسلامی‌های تمامیت‌خواه، که شعارشان نابودی دیگران است، با چه رویی غنائم جنگی اسراییل را، بدون تن دادن به صلح همراه با هم‌زیستی پایدار و بدون قبول مسیر مذاکره و تفاهم و شناسایی مرز‌ها، باز ‌پس می‌طلبند؟
حقیقت و واقعیت این‌است که ملت فلسطین، زن و بچه فلسطینی، همیشه مورد استفاده ابزاری دیگران قرار گرفته است. کسی ، جز برادران عرب‌شان، مسؤل آوارگی آن‌ها نیست. خدا نیامرزد جمال عبدالناصر را که آغازگر استفاده ایزاری از این ملت شد و پس از او لیبی، سوریه، عراق و همه دول عرب، در تداوم‌اش کوشیدند، هرکس به نوبه خود.
و اینک این آخوندهای اسلامی ایران هستند که فلسطین را آلت دست خویش قرار می‌دهند و مشکل و دعوای آن‌ها با اسراییل را به یک مشکل ایرانی تبدیل کرده‌اند و بهانه به دست قدرت‌ها می‌دهند تا برای دفاع از خویش به میهن ما آسیب برسانند.
-- پنجم: من در کتب خوانده‌ام و در فیلم‌های تاریخی دیده‌ام که سرداران سپاه در پیشاپیش لشکر به قلب دشمن می‌زنند و برای سربازان‌ نمونه تهور و شجاعت می‌شوند. چگونه‌است که خالد مشعل صدها کیلومتر بدور از جبهه جنگ، در دمشق آرام می‌نشیند و می‌گوید لنگ‌اش کنید؟ یا اسماعیل هنیه در سوراخی پنهان می‌شود و در دوربین تلویزیون و در ویدیو فریاد می‌زند که: والله‌العظیم من تنبون از تو پای دشمن در می‌آورم؟
هم اسماعیل می‌داند هم ما می‌دانیم، که اسراییلی ها لحظه به لحظه از محل سکونت و از پنهان‌گاه "اِسی" با خبر بوده‌اند و با خبر هستند و می‌توانستند و می‌توانند بی‌درنگ با پرتاب یک موش کوچولو، که ما ایرانی‌ها به آن «موشک» می‌گوییم! حساب‌اش را کف دست‌اش بگذارند. و اگر تا کنون چنین نکرده‌اند لابد به این دلیل است که هر کس دیگری بیاید، اگر برای خودنمایی هم شده، از وی تندرو تر می‌شود و باز روز از نو روزی از نو. درصورتیکه همین اسماعیل، هرچند باریتعالی در مقابل این همه جثه و هیکل که به او عنایت فرموده است قدرت درک و تشخیص مصلحت ملت فلسطین را از وی سلب نموده؛ ولی در مجموع یک «گود گای»، یک بچه خوبی است، و اگر خامنه‌ای و متکی و لاریجانی آرام‌اش بگذارند می‌‌شود تا حدی آدم‌اش کرد؛ او لابد در مقابل آدم‌خواران دیگری، که در حماس در انتظار بلعیدن قدرت نشسته‌اند، برای اسراییل قابل تحمل‌تر است.
--- ششم: پس از آن‌که اسراییل آتش‌بس بر قرار کرد و "اسی" از سوراخ‌اش بیرون آمد، هرچند دو باره شروع کرد به رجز‌خوانی و به هل من مبارز طلبیدن و حتا شکست مفتضحانه‌اش را، مثل شکست آخوندها از صدام عفلقی، به یک ‌پیروزی شکوهمند تبدیل کرد، ولی حدس می‌زنم او می‌داند اگر مسبب جنگ دیگری در غزه بشود اسراییلی‌ها این بار ملاحظه ریش سفیدش را نخواهند کرد و عطای پرتاب یک موش کوچولو را به بقای وی خواهند بخشید و او را نیز به‌همان‌جا خواهند فرستاد که احمد یاسین‌ها و رنتیسی‌ها را فرستادند.
اگر او ملاحظه می‌کند که خامنه‌ای و دیگر آیات عظام آخوند زده ایران شکست مفتضحانه از عراق را در حرف تبدیل به پیروزی مطلق کردند و آب از آب تکان نخورد و اینک نیز بجایی رسیده‌اند که با آمریکا و با بقیه جهان شاخ به‌شاخ می شوند، باید بداند که ریشه این سخن در فلسفه گفتار بنیان‌گذار انقلاب اسلامی‌ است، که جنگ و ویرانی و کشت و کشتار و خون‌ریزی را نعمت و برکت الاهی می‌پنداشت.
--- هفتم: دیشب در تلویزیون آلمان، در مصاحبه‌ی‌ خبرنگاری با یک دولت‌مرد حماسی در نوار غزه، دیدم و شنیدم که آن برادر می‌گفت: ما به هر فلسطینی ساکن غزه چهار هزار دلار بابت خرابی مسکن‌اش و هزار دلار هم بابت خرید لوازم منزل هدیه می‌دهیم، به انضمام هزار دلار برای هر شهیدی که داده‌اند و هر طفلی که خواهند زایید. وقتی خبرنگار پرسید شما این مبلغ کلان را برای حاتم‌بخشی‌تان از کجا بدست آورده‌اید؟ مأمور با زبان بی‌زبانی ازعطوفت و هدیه‌ی آخوند های ایرانی یاد کرد، که به‌اصطلاح خودشان ،شیعه‌ی رافضی و نجس هستند، که این آخوندهای مجوس‌! نه از جیب گشاد خود، بل از شکم کودکان ایرانی می‌گیرند و به مفت‌خوران حماس و حزب‌الله می‌بخشند. تا کی صبح دولت‌شان بدمد.
ـــ هشتم: ایراد بسیاری از وبلاگنویسان ایرانی در "بلاگ‌شهر" بر این بود که چرا اسراییل خانه‌های شخصی، مدارس و بیمارستان‌ها را بمباران می‌کند و در نتیجه باعث کشت و کشتار کودکان فلسطینی می‌شود؟
اسراییل کشوری‌است آزاد و دموکرات و مسؤل، که به افکار عمومی جهان سخت نیاز دارد و به آن احترام می‌گذارد.اسراییلی‌ها مگر دیوانه هستند که بی‌هوده زن و کودک بی‌گناه فلسطینی را بمباران بکنند و افکار عمومی داخل و خارج را بر علیه خود بر انگیزند؟ و اصولا چه نتیجه‌ای جز انتقاد دوست و دشمن از این گونه بمباران‌ها عایدشان می‌شود؟ فلسطینی‌ها پنهان نمی‌کنند که از پشت بام خانه‌های مسکونی، از درون حیات مدارس و از بیمارستان‌های عمومی و در پناه ساکنین شهرها، به اسراییل موشک پرتاب می‌کنند. اسراییل اگر در صدد دفاع از شهروندان خود برآید و بخواهد به این موشک‌پراکنی‌ها خاتمه دهد چه‌کار باید بکند؟ برود و بمب‌هایش را در مدیترانه بریزد؟ در صحرای سینا و یا در کویر «نگب» رها کند؟ یا دست روی دست بگذارد و تسلیم شود و بگوید بیایید ما را پس از موشک باران به‌دریا بریزید؟ آیا وبلاگ‌نویسان مخالف‌نویس راه حل دیگری ارائه می‌دهند؟
ـــ نهُم: منتقدین می‌گویند پاسخ‌های کوبنده اسراییل در مقابل موشک پراکنی حماس تناسب ندارد.
یعنی چه تناسب ندارد؟ آیا اگر حماس هشتاد موشک پرتاب کرد اسراییل بیاید هفتاد و نه‌تا یا هشتاد و یکی پرتاب کند تا تناسب بر قرار گردد؟ آیا اگر کسی در جنگ صاحب توپ و تفنگ بود باید توپ و تفنگ‌اش را در دفاع از خود کنار بگذارد؟ چون دشمنی که قصد نابودی وی را دارد با تیر و کمان با او می‌جنگد؟
ـــ دهُم: ایراد می‌گیرند در هر حمله موشکی این کودکان هستند که بیش‌ترین آسیب‌ها را می‌بینند.‌
شما حتا اگر قلوه‌سنگی را به طرف نوار غزه پرتاب کنید، هنگام فرود آمدن بی‌تردید تو سر دوسه‌تا بچه می‌خورد. نوار غزه نه زمینی برای کشت و زراعت دارد و نه کاخانه‌ای برای تولید. مردم همه یا چریک مسلح هستند یا کارمند بی‌شمار مفت‌خور دولت! یعنی بی‌کار و علاف، که اسلحه‌‌ و پول عیاشی‌شان از جمهوری اسلامی تأمین می‌گردد و حقوق و مایحتاج‌شان از کشورهای عربی یا از اروپا یا از آمریکای جهان‌خوار یا از اسراییل. بنا براین شب‌ها کسی خسته و کوفته از کار به بستر نمی‌رود. بل ‌هر مرد با داشتن حدود چهار زن، دست یکی از اُم‌حلیمه یا اُم سکینه‌هایش را می‌گیرد و مشغول تولید مثل می‌شود. هرعیال هم چیزی حدود هشت تا نُه تا بچه دارد، که هر پدر صاحب (چهار ضرب در نُه) حدود 36 فرزند است. این نوار 45 کیلومتری یک میلیون و نیم جمعیت، اکثرا کودک و نوجوان در خود جا داده است. در هر فیلمی که از ساکنین غزه در تلویزیون نشان داده می‌شود 90 در صدش شامل کودکان از سه‌چهار ساله تا 13/14 ساله هست. با این‌وصف اسراییلی‌ها چگونه از خود دفاع کنند و موشک‌پراکنی‌های حماس را به چه نحو پاسخ دهند تا ترکشی به تریج قبای کودکی نخورد؟ جنگ همین است دیگر. سران حماس اگر خود را در مقابل مردم شان مسؤل می‌دانستند آن‌ها را به عمد و برای مظلوم‌نمایی هدف موشک‌های دفاعی اسراییل قرار نمی‌دادند.
*
من در مقام دفاع از عمل‌کرد اسراییل نیستم. نه آن‌ها نیازی به دفاع من دارند و نه من دشمن مردم فلسطین هستم. من طرفدار حقیقت‌ام. هم اکنون که جورج میچل، نماینده رئیس جمهور آمریکا، برای هموار کردن راه صلح به خاورمیانه سفر کرده است، حماسی‌ها یک خودرو نظامی اسراییل را منفجر کرده‌اند چون می‌دانند اسراییل سرکشی و تعرض آن‌ها را برنمی‌تابد و بی‌پاسخ نمی‌گذارد ولی هدف بی‌نتیجه کردن تلاش‌های فرستاده آمریکاست! چون می‌دانند صلح و آرامش مترادف با نابودی تروریسم و مساوی با قلع و قمع آدم‌کشی و فتنه‌جویی و لاجرم قطع حقوق مزدوری‌ آن‌ها توسط جمهوری اسلامی.
من چندشم می‌شود وقتی لاریجانی و متکی و خامنه‌ای را می‌بینم که چُفیه عربی بر دوش انداخته و بجای جستجوی راه حلی برای مشکلات مملکت خویش، با عوام‌فریبی سنگِ تروریست‌‌های عرب را به‌سینه می‌زنند، که ضرر شان همیشه آشکار بوده ولی هر گز نفعی از آن‌‌ها به‌ما نرسیده است. این حضرات معتقدند حمایت از تروریست‌های حماس و حزب‌الله باعث پایداری و تداوم حکومت خودشان در ایران است. و گرنه کدام‌شان دل‌شان برای فلسطین سوخته است؟ بی‌چاره مردم فلسطین که از این حقیقت غافل‌اند!
من می‌گویم چه بسا این حمایت‌های کورکورانه و این ماجراجویی‌های نا بخردانه، باعث و مسبب آسیب‌های جبران ناپذیر، مثلا از هم پاشی و تجزیه، مملکت خودمان بشود!
من می‌خواهم تکرار کنم و بگویم حساب ایران و ملت ایران از حساب آخوند‌های ماجراجو و قدرت‌طلب جداست! و دریغ که احتمالا تا حکومت آخوندی در ایران برقراراست خاورمیانه نیز فرشته صلح را در آغوش نخواهد کشید و کودکان فلسطینی و اسراییلی کماکان آسیب خواهند دید..
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به دنباله بفرستید: Donbaleh
Freitag, 16. Januar 2009
کاش ما هم دختر بودیم
امام‌جمعه ناکجا آباد، در بالای منبر، شکوه‌ها دارد از دست تاکسی‌رانان تهرانی و از دست رانندگان خودروهای سواری. او می‌نالد که راننده‌ها آخوند های منتظر سر خیابان را سوار نمی‌کنند ولی در عوض برای سوار کردن دخترها از هم سبقت می‌گیرند. او می‌‌گوید: راننده‌ها بجای سوار کردن روحانیون و محشور شدن با ائمه اطهار و بردن ثواب و تمتع از اجر دنیوی و اُخروی؛ دخترها را سوار می‌کنند، آن‌ها را می‌برند جاده هراز و پس از فریب و گرفتن کام، از دامنه کوه به قعر دره پرتاب‌شان می‌کنند.
او با تأثر می‌گوید: روحانیون را سوار نمی‌کنند ولی بی‌درنگ، با ماشین‌های رنگارنگ‌شان، جلو دخترها ترمز می‌کنند.
سپس با لبخند ملیحی می‌گوید « کاش ما هم دختر بودیم» و جمعیت می‌زنند زیر خنده!
چون لینک ویدیوکلیپ را نیافتم ناچار سوز دل آیت‌الله را به‌شعر کشیدم:
لینک ویدیوکلیپ این خطبه در یوتیوب را یکی از خوانندگان برایم فرستاده است که با سپاتس فراوان از ایشان اینحا می‌گذارم: http://de.youtube.com/watch?v=1rsUMNspzWM

کاش ما هم دختر بودیم

کاش من هم دختری بودم قشنگ
خوشگل و خوش تیپ و رند و شوخ و شنگ
*
کاش من هم داشتم دو تا ممه
مرد شیک‌پوشی به‌من می‌زد تنه
*
نیشگونی می‌گرفت از باسن‌ام
می ربود با بوسه‌ای جان از تن‌ام
*
لیمویم را می‌فشرد با هر دو دست
می‌شدم غرق تمنّا، مستِ مست
*
گونه‌ام می‌سوخت و او با هر نفس
زیرلب می‌خواند نام‌ام، با هوس
*
کاش من هم دختری بودم ملوس
کاش من هم می‌شدم یک شب عروس
*
توی حجله می‌نشستم بی‌غلاف
جامی می‌نوشیدم از شهد زفاف
*
کاش اسم‌ام بود نرگس یا پری
مهرنوش، شبنم، ستاره یا زری
*
کاش ماشین‌های زرد و سُرخ‌فام
نیش ترمز می‌زدند در پیش پام
*
با نگاهی، چشمکی، لبخندکی
می‌دریدند از تن من خِشتکی
*
کاش می‌بردند مرا جاده هراز
با فریبی می‌نمودند سرفراز
*
یک شبی در حالت مستی و شور
قعر دره پرت می‌کردند به زور
*
با سری افراشته با موی بور
می‌شدم در قعر دره گور به‌گور
*




مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به دنباله بفرستید: Donbaleh

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com