Donnerstag, 22. März 2007
فیلترینگ و فرار از زندان
گفتند که بر خیالت راه نظر ببندیم
گفتم که شب‌روم من از راه دیگرآیم

از وطن ندا رسید: هان چه نشسته‌ای ملایان بد‌‌سگال برای نوروزت هدیه‌ای پیش‌کش دارند:
" میداف‌" ات را فیلتر کرده اند!
گفتم اگر نمی‌کردند در شگفت اندر می‌شدم! مگر مرام آخوندی غیر از این است؟ " طاعت ار دست نیاید گنه‌ای باید کرد"
گفت چه باک؛ ما قیلتر‌شکن داریم!
گفتم: هر واژه، هر جمله، هر سطری که ما می‌نویسیم پتکی‌ست بر فرق استبداد..
گفت: گویا در حوزه علمیه تاریخ یادشان نمی‌دهند! عبرت نمی‌گیرند!
گفتم: یادشان می‌دهند، قدرت درک‌اش را ندارند، فهم و شعورش را ندارند. آخوند همین است دیگه! استبداد همین است دیگه!
وزیر و وکیل و مأمور و پاسدار و بسیجی و ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند ببینند کی چی می‌نویسد؟ کی چی می‌گوید؟ نه این‌که از گفتنی‌ها، از انتقادها پند بگیرند، عبرت بگیرند، بیاموزند! نخیر! ترس، آقا جان! ترس دارند، واهمه دارند. می‌دانند غاصب‌اند، باطل‌اند. چخ‌اند، اَخَ‌اند.
*
دشمن آن‌ها را احاطه کرده است و در هر کس و در هرچیز دشمن می‌بینند. نه با منطق و استدلال، که هرگز نداشته‌اند و ندارند، بل با چماق و با تهدید، با افترا و بهتان و تهمت به مقابله می‌ایند.
فیلتر می‌کنند نوشته‌های دگر‌اندیشان را. بجای این‌که مغز خودشان را از کژ‌اندیشی فیلتر کنند.
وبلاگ را فیلتر می‌کنند، اینترنت را فیلتر می‌کنند، اندیشه را فیلتر می‌کنند، منطق را فیلتر می‌کنند. جنگل است آقا جان، جنگل! مزرعه حیوانات است آقا جان! مع ع ع...
*
آلمان‌ها ضرب‌المثلی دارند می‌گویند: Wenn Dummheit Weh täte
بگذارید این‌جوری ترجمه کنم: اگر حماقت و نادانی همانند دندان‌درد و گوش‌درد و سنگ کلیه درد داشت، اینک فغان آخوندها در ایران به عرش رفته و گوش ملایک را کر کرده بود.
*
تا فیلترینگ بعدی فعلا از این آدرس‌ها استفاده کنید


میدافی که فیلتر شده
هنوز هم داریم ها...

فرار کردن جرم نیست
خصلت و طبیعت هر انسان و هر حیوانی، آزادی طلبی‌ست! با شیر مادر درون رود و با مرگ برون.
مگس‌ای را در شیشه‌ای حبس کنید در پی آزادی به در و دیوار می‌زند.
شهرام جزایری اگر فرصتی بدست می‌اورد باید فرار می‌کرد! اگر فرار نمی‌کرد برخلاف طبیعت عمل کرده بود، اگر فرار نمی‌کرد ممکن بود بخاطر ترس از دستگیری و مجازات توجیه‌پذیر باشد ولی با حقیقت آزادی‌طلبی بشر همسو نیست.
او را پس از دستگیری چنان کتک زده بودند که صورتش کبود شده بود. این‌ها مأمور دستگیری‌ بودند نه مأمور تنبیه و مجازات. مجازات، اگر مجازاتی برعمل فرارتعلق بگیرد، قانون تعیین می‌کند نه هر کس که دست‌اش برسد. مسؤولین و مقصرین کسانی بودند و هستند که در انجام وظیفه، یعنی پاسداری و نگهبانی از زندانی اهمال کرده‌اند.
عمل فرار یک زندانی در هیچ کشور متمدنی جرم نیست ولی آیا بر ایران هم متمدّنین حکومت می‌کنند؟
آیا آخوند تمدن و حقوق بشرسرش می‌شود؟
ای کسانی که مخالف حکم اعدام هستید! چه تفاوتی‌ست بین انسان و حیوان ؟ و اگر تفاوتی وجود داشته باشد باشد چه کس حد و مرز این تفاوت را تعیین می‌کند ؟ جز خود انسان منتفع؟
و چه کس می‌تواند به سیستم و معیار تعیین اعتراض کند؟ حیوانات که نمی‌توانند حرف بزنند !
چرا پشه و مگس و حشرات را به عنوان موذی بودن نابود می‌کنیم؟ مگر آنها جز سد‌ جوع و تولید مثل چه کار خلاف قانون خدا و طبیعت انجام داده‌اند؟
آنها برای چه کس موذی‌اند؟ مگر آنها مخلوق خدا نیستند؟
،چنانچه فکر می‌کنید پاسخ قانع کننده است اگر بگویید آنها برای ما و برای بقای نسل ما انسان‌ها موذی‌اند پس با کدامین دلیل و منطق، به‌دور از احساسات، می‌گویید آخوندها و مخلفات‌شان برای بقای انسان‌ها و برای هم زیستی مسالمت‌آمیزآنها موذی و خطرناک و مضر نیستند؟
نگویید آخوند را باید زندانی کرد تا خاطرات‌اش را بنویسد! اگر تصور می‌کنید کسانی مثل جنتی و مشکینی و خامنه‌ای و رفسنجانی می‌ایند و خاطرات‌شان را می‌نویسند، پس زهی خیال باطل.
نگویید ما هم باید مثل آفریقای جنوبی کمیته‌های عذرخواهی تشکیل بدهیم! تا آخوندها و دیگر معصیت‌کاران و ظالمان بیایند و از مردم عذر خواهی بکنند!
فرق است بین کاکا سیاه‌های متمدن آفریقایی و آخوند های قدرت طلب مزدوروطن‌فروش، که دشمن سوگند خورده ایران و ایرانی‌اند.
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به دنباله بفرستید: Donbaleh
Donnerstag, 15. März 2007
نیروگاه بوشهرهرگز راه اندازی نخواهد شد

ولادیمیر ولادمیروویچ پوتین، رئیس جمهور 55 ساله روسیه، که در خانواده فقیری در لنین‌گراد متولد شده است با پشتکار و با حقه بازی و جاسوس‌بازی و با سرکوب وطن خواهان مخالف رزیم، تا مقام رئیس جمهوری جلو رفته است. ولادمیر پوتین که در جوانی عاشق فیلم‌های جاسوسی بود و از تماشای آنها سیر نمی‌شد، خیلی زود به (کی.جی.بی) پیوست. او که وطن‌پرستی است متعصب، آرزو می‌کرد و آرزو می‌کند قدرت بلامنازع تزار های روسیه را می‌داشت و این را درحالت‌های مختلف او بخوبی می‌توان مشاهده کرد. او برای ارضاء حس خودخواهی و فزون‌طلبی‌اش مایل است وطن‌اش روسیه را بار دیگر به ابر قدرتی جهانی تبدیل کند. و برای رسیدن به این آرزو حاضر است لگد به هر قول و قرارو به‌هر تعهدی، که به صرفش نیست، بزند.
*
ولادمیر هم مثل تزارهای روسیه عاشق و سر سپرده نظم، دیسیپلین و پشتکار آلمانهاست. تزار پترسّوم، شوهر کاترین کبیر، بلا فاصله پس از مرگ مادر، که با آلمانها در جنگ بود، دستور داد معاهده صلح با پروس‌ها بسته شود. حتا دستور داد سربازان روسی یونیفورم همانند سربازان و افسران پروس بپوشند.
بعضی از تزارها گروه گروه آلمانیهای پیشه‌ور، زارع و کشاورز را با وعده و وعید، با خواهش و دلجویی و حتا با توسل به زور به روسیه کوچ دادند تا اقتصاد و کشاورزی و صنعت کهنه و عقب‌مانده کشورشان را جانی تازه بخشند. چنین شد که روسها آنچه را در سالهای پس از آن در صنعت و کشاورزی به‌دست آوردند، به مقدار زیاد، مدیون همین آلمانیهای مهاجر شدند. زمانی‌که ولادیمیر پوتین در آلمان شرقی سابق بخش جاسوسی (کی – جی – بی ) را سرپرستی می‌کرد این سعادت را داشت که با همسرش، که در لنین‌گراد معلم زبان آلمانی بود، از نزدیک کشور معبود خویش را ببیند و از نزدیک شاهد دیسیپلین و پشتکار آلمانیها بشود. بویژه پیشرفت حیرت‌انگیز آلمان غربی را در هر امور شاهد باشد. همین علاقه شدید سبب شد به سرعت زبان آلمانی را فرا گیرد و دو دخترش را بعدها برای تحصیلات عالیه به دانشگاه آلمانی مسکو بفرستد. در زمان صدر اعظمی "گرهارد شرودر" آن دو، دو یار و دو رفیق جانشدنی شدند و هر مشکلی که آمریکا با روسیه داشت به همت و با واسطه‌گری صدر اعظم حل می‌شد. پوتین نیز که برای نجات روسیه از بدهی‌های کلان و نجات صنعت عقب مانده کشورش به غرب نیاز داشت و دارد، از طریق آلمان از غرب باج ‌گرفت و هنوز هم بعناوین مختلف می‌گیرد.
*
یکی از موارد معامله بین پوتین و دنیای غرب برای داد و ستدهای کوچک و بزرگ مسأله نیروگاه اتمی بوشهر است.
هموطنان عزیز! نیروگاه هسته‌ای بوشهر طبق قرار و مدار بین پوتین و غرب و در ازاء باج‌دهی و باج‌گیری و باز گذاشتن دست روسیه در تلکه کردن ایران، هرگز راه‌اندازی نخواهد شد و روسها هر روز بهانه‌ای بی‌جا خواهند تراشید و چون ایران را بی‌یار و یاور در دنیا می‌بینند و هیچ‌کس نیست که به آخوندها یاری دهد و از آنها دفاع کند، به عناوین مختلف ایران را تیغ می‌زنند و پول ملت بدبخت را به غارت می‌برند.
احمدی نژاد هی عربده می‌کشد: اهم اهم " انرژی هسته ای حق مسلم ماست" اما کدام انرژی؟ کدام هسته؟ کدام نیروگاه؟
شاید عمر من کفاف ندهد و لی اگر شما روزی روزگاری شاهد راه‌اندازی کامل نیروگاه بوشهر شدید لعنت بفرستید به گور من.
*
این نیروگاه کهنه و از رده خارج شده اگر هم روزی راه بیافتد تولید برق‌اش کفاف چند روستای محلی هم نخواهد کرد، چه رسد به تأمین نیروی برق یک شهر ؟ استان پیش کش‌شان. آیا در مدت این چند سال چند میلیارد دلار پول بی‌صاحب بابت همین نیروگاه به‌باد داده‌اند؟ چند میلیارد مفتِ مفت به جیب روس‌های دزد ریخته‌اند؟ نه مسؤلی و نه مسؤلیتی، نه سؤالی نه حسابی نه کتابی، نه پاسخی!
*
آقای رهبر! بدو برو ببین تو خیابون پهلوی سابق چگونه چادر از سر چند تا دختر جوان پس رفته و ارکان دین مبین اسلام به‌لرزه در آمده است! شما را چی به نیروگاه اتمی و از این غلطا ؟ مگر شما در صدر اسلام نیروگاه اتمی داشتید که حالا داشته باشید؟ شما بروید روضه‌تان را بخوانید! مملکت را به‌دست مردم، به‌دست صاحبان اصلی‌‌اش بسپرید، قبل از آنکه ریش و سبیل‌تان را دود بدهند!
*ما اینجا در غرب شاهدیم که کشورهای پیشرفته، نیروگاه های هسته‌ای خویش را یکی پس از دیگری بر می‌چینند و از نیروگاه‌های بادی و خورشیدی استفاده می‌کنند و این جور نیروگاه‌ها هر روز مثل قارچ از زمین سبز می‌شوند. دریغا که در مملکت ما با این‌همه گاز طبیعی و با این‌همه آفتاب خدا دادی دنبال انرژی هسته‌ای می‌روند که عمرش به‌پایان رسیده است و غرب مدتهاست پی‌برده است ضررش بیش از نفع‌اش هست. آخوندها نیز این را می‌دانند، آنقدرها هم که شما تصور می‌کنید خر نیستند، ولی آنها تعهدی دارند که خود را مکلّف به انجام‌اش می‌بینند و عمل به آن را وظیفه شرعی و عُرفی‌ خویش می‌پندارند و آن دسترسی به بمب اتم و نابودی ایران است
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به دنباله بفرستید: Donbaleh
Sonntag, 11. März 2007
ویلُ لِلمُطَفِفین، فریاد ُ لِلمُکَذِبین

تعامل طایفه آخوند، معمّم یا مکلّایش تفاوتی نمی‌کند، با عقل و منطق و درایت و شعور، هم‌چون رابطه‌ی دو قطب همنام آهنربا یا همانند رفتار مار و راسو با یکدیگر است. و یا شبیه برخورد جن با بسم‌الله‌ست‌.
چنین است که می‌بینیم علمای اعلام و آیات عظام، به گواه تاریخ، منع‌ای در دروغ گفتن به امت نمی‌بینند. بویژه زمانی که قصد و هدف، حفظ نظام من‌درآوردی‌‌ و تداوم هم‌اغوشی با عفریته‌‌خانم قدرت‌ و تسلط بر یک مملکت بی‌صاحب و ثروتمند باشد. حفظ قدرت و مفت‌خوری برای کسانی که نه تنها دستی در توسعه مملکت نداشته‌اند، بل رگ گردن کلفت می‌کنند و در خطبه‌های عبادی سیاسی و کمرشکن نماز جمعه فحر‌ می‌‌فروشند،‌ که از خدمت نظام‌اش فرار کرده اند. خدمتی که در واقع وظیفه‌ و فلسفه وجودی‌اش دفاع از ناموس و حراست از وطن در مقابل تجاوز بیگانه است. خدا رحمت کند رضا شاه پایه‌گذارش را.
**
قدیما که بچه بودم، مردی نسبتا مُسن تو ولایت داشتیم که در زمان رضا شاه سرباز بوده است. می‌گفت وقتی اعلیحضرت برای سرکوبی شیخ خزعل به محمره(خرمشهر) ‌می‌رفت از بوشهر گذشت و توقف کوتاهی در اینجا داشت. در گردان بهمنی، سربازخانه، ما را برای رژه و سان به صف کردند. می‌گفت هیکل بلند، یونیفورم ارتشی، و چشمان تیز و پر نفوذ‌اش، که سوراخ می‌کردند چشم‌های تو را، رعشه بر اندام هر کس می‌انداخت و محال بود بتوانی جز چند لحظه کوتاه، به چشمان او خیره شوی. می‌گفت چند تا از همقطاران‌اش شلوار شان را از ترس خیس کرده‌ بودند. احترام به بزرگ‌تر بة‌من اجازه نداد از او بپرسم خودت چطور؟
سپس به‌ لهجه بوشهری می‌گفت :
"خالو، ای اعلیحضرت جن بی ها ...هروَق تو کله‌اش می‌زَه سووار موتورش(ماشین) می‌شد و می‌رَه قم. می‌گفت آخوندها همه صف به‌کشن اول یه لغت (لگد) تو کین یکی یکی شو می زَه بعد هم با عصاش چوغ تو کین شو می‌که و سی شوفرش می‌گفت حالا بی‌شیم دوواره طهرون. اعلیحضرت معتقد بی ای خیرات شُوو جمعه شونن. اگه بی‌نصیب بمونن ُشلُغ میکنن".
....
ترجمه: اعلیحضرت رضا شاه هر گاه به سرش می‌زد سوار ماشین‌اش می‌شد می‌رفت قم. آخوندها را به صف می‌کرد، ماتحت تک تک شان را با عصایش نوازش می‌داد، سپس بر می‌گشت به تهران و معتقد بود این سهم شب جمعه و سهم خیرات آنهاست که اگر از آن بی‌نصیب بمانند شلوغ می‌کنند.
این یادواره پرانتزی بود که چون به‌خاطرم رسید نوشتم ولی حالا برویم سر اصل مطلب:
**
گقتم رابطه آخوند با عقل، مثل رابطه گوز با شقیقه است.
این چنین است که آخوند محمدی گیلانی برای حفظ نظام، فرمان قتل فرزند و نابودی مایه‌ی جان و حاصل زندگی‌‌ی خویش را صادر می‌کند، چون او، یعنی فرزند، طبق قانون خلقت که قدرت تعقل و تأمل به انسان داده است، به‌خود اجازه داده بوده مخالف نظر پدر فکر کند...بعله...
و این چنین است که مصلحت نظام برای آخوند خاتمی بر هر چیز دیگر ارجحیت پیدا می‌کند و اگر ارباب‌اش برای حفظ نظام الهی آخوندی، حتا احکام ثانویه دین و مذهب را باطل می‌شمرد، او حاضر است برای این منظور احکام اولیه و ثالثه و رابعه را هم فدا کند. خُب وقتی خدا را هم اهل معامله می‌پندارند و او را تا سطح یک هندونه‌فروش پایین می‌اورند، چرا باطل نشوند احکام‌اش؟
سید خندان البته عاقل تر از محمدی گیلانی است و ترجیحا از ملت مایه می‌گذارد و مثل گیلانی خر نیست که بچه خودش را فدای نظام خر تو خر بکند!
*
ما امت همیشه غافل دیر بیدار شدیم و دیر متوجه شدیم که مرجع تقلید و کسی که مفت و مجانی رهبر مان شده بود اگر میل کند تو دهن‌ همه می‌زند! و مغایر با آنچه در نجف و در حومه‌ی پاریس، زیر درخت سیب، با بوق و سِنج و طبل و کُرنا تو گوش‌مان دمیده بود، رفتار می‌کند. و خلاف و عده‌هایی که از آزادی و از دموکراسی داده بود، پس از ورود به ایران و مشاهده ملت ذوب شده در جهل و خرافات، با مشت تو دهن دولت و تو دهن امت و تو دهن روزنامه و تو دهن رادیو و تلویزیون می‌زند. و می‌گوید در فرنگ ایجاب می‌کرد اونجوری بگوییم و حالا دل مان می‌خواهد اینجوری می‌گوییم. آری همانها که تا دیروز می‌گفتند:
ما که حکومت نَم‌خوایم، مقام و مننصب نمَ‌خوایم، همه‌مون میریم به‌مسجدا هی می‌کشیم ناز خدا، فاش می‌کنیم راز خدا، بعدِش تلمذ می‌کنیم فِس‌فِس و قُدقُد می‌کنیم وق وق و هِق‌هِق می‌کنیم، وای الاهی! ای خدا! قولها شدند باد هوا، گفتند چه آسوده دروغ، شهرها شدند یهو شلوغ، مردم زدند توی جبین، گفتند به‌گریه این چنین: ویلُ لِلمُطَفِفین، فریاد ُ لِلمُکَذِبین.
*
و این چنین شد که به‌نیت تصرف کربلا(بدون اجازه صدام) و به‌قصد فتح قُدس (به‌دور از چشم صهیونیسم )، هَل‌مِن مبارز توخالی طلبیدند و ملت صلح‌طلب و جنگ‌ندیده ایران را درگیر نبردی نابرابر و خونین کردند. و زمانی که چشم گشودند و دیدند ایران 60 میلیونی به‌حول و قوه‌ی آمریکای جهان‌خوار حریف عراق 13 میلیونی نشده است شلوارها را خیس نمودند و ملاحظه فرمودند برخلاف نادانی‌ها و نا آگاهی‌ها و عوام‌فریبی‌های‌شان آمریکا‌ چه غلط‌های گُنده‌ای می‌تواند بکند، آنگاه بود که با عجز و لابه فقط و فقط برای مصلحت نظام( گور پدر ملت) جامی شفاهی خالی از زهر نوشیدند و فرمودند آبروی نداشته را با خدا معامله کرده‌اند و ما امت نادان از آن تاریخ فهمیدیم که خدا، این ناکس ناقولا، اهل رشوه و معامله هم هست و تاکنون از ما پنهان می‌داشته است. ای کلک ...
اینک روز از نو، روزی از نو، هی بهانه می‌دهند به‌دست این و آن برای بمباران ایران.
دیدید آمریکا چه کلکی زد به آخوندهای پر دوز و کلک؟ و قانع شان کرد شرکت بکنند در کنفرانس عراق؟ آنها نیز با دمب‌شان گردو شکستند و فکر کردند کسی شده‌اند؟ غافل از اینکه هدف آمریکا این بود و هست به دنیا ثابت بکند این دو کشور همسایه، ایران و سوریه مسبب اصلی نا آرامی‌های عراق و کشتار سربازان آمریکایی هستند و دست دارند در عملیات تروریستی. اگر این کنفرانس به شکست بیانجامد و آخوندها دست از دخالت و ترور در عراق بر ندارند آنگاه بهترین بهانه را به دست آمریکا داده‌اند که برای حفظ جان سربازان‌شان دست بکار شوند و دُمب جمهوری آخوندی را قیچی کنند؟ بعله
ولی این بار، به توصیه آمریکای جهان‌خوار، خدا دیگر زیر بار نخواهد رفت و معامله‌ای در کار نخواهد بود و جام زهر نه شفاهی، که کتبی و عملی در حلقوم ریخته خواهد شد.
باور نمی‌کنید؟ خُب حق دارید باور نکنید ! این آخوندهای دُم بریده خیلی هوشیارند! اگر دیدند زورشان نرسید و خطر جدی است فوری تسلیم می‌شوند، برای حفظ نظام ... پدر جان! حفظ نظام... گور پدر ملت...

بیت :
از بهمن اون‌سال که اون فتنه بپا شد
دیدی که چها شد؟ وطن کرب و بلا شد؟
*
درآخر این عصر ترقی و در اوج تمدن
آخوند نفهم شپشو رهبر ما شد؟
*
اون " هيچ " که مثل من و تو خلق خدا بود
در کشور زرتشتِ بهی روح خدا شد؟
*
بی‌هوده سخن گفت ز آزادی احزاب
با حيله و تزوير امام ضعفا شد ؟
*
می گفت که اسلام عزيز نقش زمين بود
با کوشش ما راست به مانند عصا شد؟
*
پاشيده شد از بيخ چو نيروی سه گانه
شيخ آمد و فرماندهی‌ی کل قوا شد؟
*
با جنگ جوانان وطن داد به کُشتن
با سر شکنی طالب آن صلح کذا شد؟
*
بر نامه تسخير نجف گشت فراموش
آن وعده آزادی‌ی قدُس باد هوا شد؟
*
منظور و هدف غارت نفت وطنم بود
" اسلام عزيز " آلت دست علما شد
*
ممنوع شده است در وطنم خنده و شادی
منفور شده عشق و عيان فسق و ريا شد
*
اسلوب طهارت چو به تصويب رساندند
آن مجلس زيبای سنا عين خلا شد
*
گفتند فقيران بشوند صاحب مسکن
مسکن بدرک، جنگ نصيب فقرا شد
*
گفتند که ميهن بشود خرم و آباد
آباد فقط گور و مزار شهدا شد
*
نفت وطنم داد به آن حافظ سوری
پول وطنم سهم فلسطين گدا شد
*
اندر پی آزار زنان خواهر زينب
مانند سگ هار به هر کوچه رها شد
*
از مسجد و منبر همه شب شيون و زاری
هر روزِ خدا در وطنم روز عزا شد
*
چون جهل و خرافات نمودند مسلط
تدريس به دانشگه ما ورد و دعا شد
*
در حوزه علميه و درخلوت حجره
الواطی آخوند پس از ظهر و عشا شد
*
در گور بخندند فروغی و مصدق
با لنگ و عبا شيخ رئيس الوزرا شد
*
آخوند که خَر نيز نمي‌داد سواريش
بنگر که چه با عشوه سوار تويوتا شد
*
آخوند وکيل است و مدير است و وزير است
از همهمه و غصه اين دهر رها شد
*
جولانگه ديوان و انيران شده ايران
در مملکت رستم و جمشيد چها شد
*
تيمور و مغول نيز نکردند چنين ظلم
ظلمی که زآخوند و ز قوم علما شد
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به دنباله بفرستید: Donbaleh
Freitag, 9. März 2007
فاجعه

آن زمان که رأی‌ام بر ‌تحریم انتخابات ریاست جمهوری آخوندی قرار گرفت، با توجه به‌شناختی که از رهبر کذایی داشتم، حدس می‌‌زدم پروفسور احمدی‌نزاد، دُردانه‌ی رهبر، برنده این پست خواهد بود. همانطور که بسیاری از شما نیز حدس زده بودید.
بیت :
اگر آن شیخ رفسنجان بدست آرد دل ما را
به‌ریش کوسه‌اش بخشم سمرقند و بخارا را
سمرقند را اگر پس زد و گفت شهری‌ست عقب‌مانده
برای وضع حمل دخترش بخش‌ام تورنتو و اُتاوا را
الا ای هموطن برخیز! کاری، چاره‌ای باید
به یغما می‌برد آخوند نفتِ کشور ما را
من از آن قدرت مطلق که رهبر داشت دانستم
که کروبی مگر در خواب بیند سقف آرا را
نه رفسنجان نه کروبی، معین یا ماهی دودی
نژاد احمقی اکنون گرفته‌است دستِِ بالا را
فغان کاین توله ملایان کوته‌بین تن‌پرور
چنان بردند صبر از ما، که صدام صبر از آمِریکا را
فغان از دست آخوند‌های لاکردار شهر آشوب
که هم روح خدا خواهند و هم حلوا و خرما را
*
بی‌چاره آلمانها! از من می‌پرسند: گویا این رئیس جمهور شما آقای اخمکی نیشات خیلی دَنگرو ( dangerous) و خطرناک است؟ می‌گویم نه او و نه وزیر خارجه‌اش، هیچکدام کاره‌ای نیستند. برای این‌که از سیاست خارجی مملکت ایران آگاه بشوید باید ریش آکای کامنه‌هی را بالا بزنید. بگذریم.
*
همه‌جا صحبت از این‌است که آمریکای جهان‌خوار می‌خواهد بمباران بکند بند و بساط اتمی ‌اخوندها را.
به‌قول احمدی‌نژاد مگر بمباران کردنی‌است که این‌ها، همینطور بدون اجازه ما، بیایند و بکنند تأسیسات ما را بمباران؟
اگر از من می‌پرسید؛ می‌گویم بگذارید با خاک یکسان کنند این تأسیسات فتنه‌انگیز را. که بجای اینکه روزی قاتُق نان مان بشود قاتل جان مان خواهد شد.
دل‌نگران هم نباشیم ! ملت ایران با قطار این قوم، که نه ترمز دارد و نه دنده عقب، به درّه پرت نخواهد شد.
*
دروغ می‌گویند که اتم را برای استفاده صلح‌آمیز می‌خواهند. سیستمی که رهبران مذهبی‌اش جنگ را نعمت و برکت خدا می‌دانند و از کوچک و بزرگ‌شان هر روز و هر هفته مرگ بر... فریاد می‌کشند تریبون جهانی را با میدان سبزه‌فروشی عوضی گرفته‌اند، یکی از بزرگ‌ترین جنایات تاریخ بشری را انکار می‌کنند، تهدید به محو یکی از کشورهای عضو بین‌الملل از کره زمین را شعار روزمره خود قرار می‌دهند. پایتخت کشورشان مرکز تجمع کنفرانس و گردهمایی انواع و اقسام گروه های تروریستی‌ست. کدام صلح؟ آیا دم زدن از صلح‌ یک شوخی تلخ نیست؟
*
می‌گویند اتم را برای استفاده پزشکی می‌خواهیم. تاکنون چه پیشرفت مشعشعانه‌ای در امور پزشکی داشته‌اند که اینک می‌خواهند اتمی‌اش بکنند؟ و مگر برای پژوهش‌های پزشکی به چند تُن اورانیوم غنی و یا فقیر شده‌اش نیاز است که این‌همه دستگاه‌های سانتری‌فوژ راه انداخته‌اند؟ و هی دایم اورانیوم بدبخت را غنی می‌کنند؟
هم اینک به‌ترین فرصت در اختیار این نابکاران است که با عقد قراردادها و تضمین‌های بین‌المللی، بویژه با اروپا، هر مقدار اورانیوم که برای مقاصد پزشکی لازم است تحویل بگیرند و از هزینه‌های کلان غنی‌سازی جلو گیرند. ولی کو عقل؟ کو شعور؟ که این قوم استادند در فرصت‌سوزی‌. بیت :
حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کم‌تر جو
که در جنت نخواهی یافت رنگ جین تونیک، اسکاچ و ودکا را
*
می‌گویند اورانیوم را برای سوخت نیروگاه‌های اتمی می‌خواهیم. کدام نیروگاه؟ غرب به‌شما نیروگاه نخواهد داد و تنها نیروگاه مملکت در بوشهر که روسیه در صدد اتمام‌اش هست، هرگز به‌اتمام نخواهد رسید و هر گاه شما از زیر عمامه‌تان پشت گوش تان را دیدید، راه‌اندازی نیروگاه اتمی بوشهر راهم خواهید دید. کیست که نداند پوتین از طریق واسطه‌گری آلمان و در مقابل اخذ امتیازهای گونه‌گون به‌غرب قول داده‌است شما آخوندها را تا روز سرنگونی تان توسط ملت ایران، بازی دهد و روز بروز بیش‌تر و بیش‌تر تلکه تان کند؟
یا واقعا خام هستید و فقط بلدید زنان آزاده و معلمان ایران را آزار دهید، یا احمق و نادانید و از حیطه درک‌تان بیرون است، یا می‌فهمید پوتین گول‌تان می‌زند ولی راهی جز تمکین ندارید.
هیچ فکر کرده‌اید در صورت ایراد‌تراشی و بهانه‌جویی‌های بی‌جای روسیه، که هم‌اینک هم مشغول‌اش هستند، شما به کجا و به کدام دادگاه بین‌المللی شکایت خواهید برد؟ و به کدام نتیجه خواهید رسید؟ کدام کشور در احقاق حق با شما همراه خواهد بود؟ جز کشور نیرومند و ابر قدرت حماس! و بورکینا فاسو و کیم ایل‌یونگ پینگ پونگ؟ هیچ فکر کرده‌اید که پوتین پشت‌اش گرم است از هر طرف؟ و تأیید و حمایت غرب را در جیب دارد؟ خاک بر سر تان! بیت :
از آن پوتین کی- جی – بی من از روزی بدم آمد
که دستمال‌اش به‌دست مالید اونجاهای ملا را
*
کیست که نداند هدف شما از این دروغ‌پردازی‌ها پوششی است برای دست‌یابی به بمب اتم برای مرعوب کردن دنیا به قصد نجات حکومت شیطانی‌تان برای چند صباحی بیش‌تر.
و اگر بخواهید، همانطور که بر طبل تبلیغات‌تان می‌کوبید، به‌کشوری تجاوز کنید و موشکی با کلاهک اتمی شلیک کنید آن موشک را در فضای ایران خواهند زد. دیگران نیز برای دفاع و جلوگیری از تکرار حمله، چنان تأسیسات اتمی شما را بمباران کنند، که نشانی از چنین مرکز و چنین تأسیسات‌ی در ایران باقی نماند. به انضمام نابودی مچتمع‌های صنعتی و اقتصادی و نظامی و نابودی ایران و ملت ایران.
انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست ولی نه با این حکومت آدمکش و تروریست که بجای یک‌نفر صدها دیوانه دست به ماشه دارند.
حکومتی که در هر فرصت شاخ و شانه می‌کشد برای مردم دنیا و حمایت مالی و معنوی از گروهای تروریستی و آشوب‌طلب دنیا را یکی از واجبات خود می‌داند.
این تإسیسات هم اکنون و هم برای آینده و در درازمدت صد در صد به‌ضرر ملت ایران هستند. تأسیسات اتمی در دست شیطان‌های کوچک و بزرگ فاجعه بار می‌آورد و قبل از وقوع حادثه‌ای، همان به‌تر که با خاک یکسان‌اش کنند.
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به دنباله بفرستید: Donbaleh

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com