Sonntag, 21. Juni 2009
آقای رهبر! الحق که خسرالدنیا والآخره شدی
آقای خمینی، بنیان گذار جمهوری اسلامی، برای رهایی از مخمصه‌هایی، که به‌علت بی‌گانگی با اوضاع سیاسی دامن‌گیرخویش می‌کرد، نظیر گروگان‌گیری دیپلمات‌های آمریکایی، یا افتادن در دام صدام و جنگ فرسایشی با عراق و درجا زدن در مرداب‌های هورالهویزه، می‌آمد و مجلس شورای اسلامی یا مجمع تشخیص مصلحت نظام را مأمور گشودن گره کار می‌کرد. تا هم راه خلاصی برای بیرون آمدن از "چاه ویل" بیابند و هم آبروی‌ مقام رهبری را، به‌ظاهر حفظ نمایند و سرانجام آب رفته را به‌جوب باز گردانند.
خامنه‌ای، یا به علت بیماری جسمی و عدم تعادل روحی، یا به سبب علاقه وافر به‌مواد و در نهایت به‌دلیل ذوب بودن در ‌قدرت مطلقه و در نتیجه از دست دادن واقع‌بینی و درک درست از جامعه امروزی ایران، عقل‌اش به این‌جور کار‌ها نمی‌رسد و نرسید.
اطرافیان و مشاورین، بویژه آقا مجتبا نیز صلاح‌شان در این نبود و نیست که وی را به صراط مستقیم هدایت نمایند.
وی با ریش‌خند به‌قانون و جانب‌داری شتابزده از احمدی نژاد منفور، کاری کرد که مشروعیت نیم‌بندی را که می‌توانست به‌عنوان یک رهبر عادل، مدیر و مدّبر دارا باشد از خود گرفت.
خامنه‌ای نمونه کامل آن فردی ‌است که اروپایی‌ها در مثال به آن «همیشه دیروزی» و ما ایرانی‌ها "متحجر" می‌نامیم.
رهبر اسلامی نیز در نهایت دچار همان توّهم و مرضی‌ست که همه دیکتاتورها و مستبدین روزگار به آن مبتلا می‌شوند. از چائوچسکو تا میلوسویچ از ایدی آمین تا اریش هونکر:
خود بزرگ‌بینی، عدم درک واقعیات، محو‌شدن در آغوش قدرت.
او یک روضه‌خوان بیش نیست که در پایان سخن، به‌صحرای کربلا می‌زند و اشک از مردم می‌گیرد، این بار به بهانه علیل و لب گور بودن. دریغا که پس از مرگ، نام‌اش با ننگ و آدم‌کشی در تاریخ به‌ثبت خواهد رسید و ملت غیور ایران، گور و آرامگاه چنین مستبدین جنایت‌کاری را با خاک یک‌سان خواهد کرد.
*
در نماز جمعه آقای خامنه‌ای با تهدید دگراندیشان و با چراغ سبز دادن برای سرکوب و با جانب‌داری از اقلیتی زورگو، تیر خلاص بر مشروعیت خویش زد. اگر اصولا مشروعیتی می‌داشت.
او خود، قانون را، بویژه قانون اساسی مملکت را زیر پا له کرد و دیگران را به قانون‌شکنی متهم ساخت و طلب‌کار مردم شد. اگر صد بار هم با او بحث و جدل کنید، موضوع را برایش حلاجی نمایید، حقیقت را درک نخواهد کرد.
ابطحی و رفسنجانی خیلی زودتر از او صدای انقلاب را شنیدند و متوجه شدند زمان قلدری و قدرت‌طلبی آخوند به‌سر آمده است و اگر با ملت کنار نیایند مردم آن‌ها را جاروب خواهند کرد.
اگر ملت پس از انتخابات تنها به گرفتن رأی‌اش قانع بود، اینک که رهبر شمشیر از رو بسته و اعلان جنگ داده است، به کم‌تر از نابودی وی و رژیم‌اش تن در نخواهد داد. این همان چیزی‌ست که رفسنجانی گفته بود: سر چشمه شاید گرفتن به بیل ...
*
آقای خامنه‌ای را به‌یاد می‌آورم، که هنگام رأی دادن ابراز خوشحالی می‌کرد از شور و شوقی که جوانان برای شرکت در انتخابات در چند روز گذشته نشان داده بودند و در نتیجه این شرکت و تجمع عظیم را مشروعیتی برای رژیم خویش می‌دانست ولی روز بعد که مردم تن به تقلب آشکار وی ندادند همه را مزدور آمریکا و اسراییل نامید.
چهل میلیون رأی به صندوق‌ها ریخته شد. طبق گفته خودشان 24 میلون‌اش سهم احمدی نژاد؛ آیا 16 میلیون نفر دیگر رشوه‌گیر بیگانگان بودندد؟
آقای خامنه‌ای! خجالت نکشیدی ملت شریف ایران را به مزدوری و وطن‌فروشی متهم کردی؟ قدرت چنان تو را کورکرده است که حتا از خدای خویش هم خجالت نکشیدی؟ در این روزها، بویژه پس از کشتار دیروز که به پیر زن‌ها هم رحم نکردید، فکر می‌کنید تا چه حد در اجتماع ایران و در جهان بیش‌تر منفور شده‌اید؟
*
من به مقتضای شغلی به‌ندرت غافلگیر می‌شوم ولی در شب پس از رأی‌گیری، وقتی با چنین تقلب بزرگی از جانب رهبر روبرو شدم، انگشت به‌دهان ماندم و تا ظهر روز بعد از بُهت و حیرت بیرون نیامدم. رهبر مردم را خیلی نادان شمرده بود! راستی این بار رفسنجانی چند بار به‌خدا پناه برد؟
مرد خدا و این همه دروغ؟ روحانی و این همه خیانت؟ پیش‌نماز و این‌همه ذوب در قدرت شیطانی؟ رهبر و این همه بی‌خردی؟
انسان از خود می‌پرسد این‌ها که شهروندی را به‌خاطر معصیت‌ای صغیره به تعزیر و شلاق می‌بندند، خود چگونه چنین بر سر خدای خویش کلاه می‌گذارند؟ و در نهایت، آن‌گاه که آب از سر گذشت اورا، خدا را، از عرش کبریایی‌اش به‌زیر می‌کشند و آبروی‌شان را با وی معامله می‌کنند؟ بی‌چاره خدا !
*
بگذار این بار نیز چنبش آزادی‌خواهی مردم را سرکوب کنند. بذر انقلاب و براندازی، اینک در بطن جامعه کاشته شده است، مردم دیگر هرگز چنان آرام نخواهند بود که قبل از تقلب بزرگ بودند.
خامنه‌ای نشان داد که این رژیم و آخوند هایش حرف حساب سرشان نمی‌شود و جز زبان زور زبان دیگری بلد نیستند. باشد تا صبح دولت‌شان بدمد.
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به دنباله بفرستید: Donbaleh

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com