گفت: فلانی سلام عرض میکنم. گفتم: سلام تو بیطمع نیست، بگو ببینم کجایات درد میکند؟ گفت: شما در مدت دریاگردی( گفتم: دریانوردی!) گفت: شما که در مدت دریانوردی هم به فلسطین رفتهاید هم در بنادراسراییلی پهلو گرفتهاید. هم درخیابانهای اسکندریه و قاهره قدم زدهاید، هم دربندرعقبه و شهر امان با اردنیها اَهلا و سَهلا کردهاید، هم عربستان سعو... گفتم: حاشیه نرو ! حالا بگو ببینم مرضات چیست؟ گفت: اسراییل برق نوار غزه را قطع کرده است. گفتم: همین؟
برق هموطنان ما تو ایران، خصوصا تو این ایام زمستون، که تقریبا هر رور قطع و وصل است! گفت: جمهوری اسلامی در بوق و کُرنا میدمد و بهطبل رسوایی میکوبد، که یک زن حامله در بیمارستانی در نوار غزه بهعلت قطع برق هم خودش هم نوزادش تلف شدهاند. گفتم: باعث تأسف است ولی آخوندها نیز درست میگویند !
هم اکنون در جمهوری اسلامی، در همه دهات و دهکورهها، بیمارستانهای نمونه با تجهیزات مدرن برقی پُر از دارو وجود دارند که همه مادران ایرانی، در آنجا، بدون حتا یک سرفه، وضعحمل میکنند. اصولا قبل از اختراع برق و شیوع آن در ممالک کفر، در ایران اسلامی برق وجود داشتهاست و همه نوزادان، برقی، بهدنیا میآمدهاند.
گفت: قبل از اختراع برق، جمهوری اسلامی که وجود نداشت!
گفتم: ایران اسلامی که وجو داشت، بچهها که متولد میشدند! گفت: حالا تکلیف نوار غزه و جنبش حماس چه میشود؟ گفتم: برادران فلسطینی ما در حماس به پسرعمو های صهیونیستشان میگویند شما اجازه بدهید ما روزانه سی/چهل تا فشفشه قسَم به دهات و بهشهرهای شما پرتاب کنیم، کودک و زن و مرد شما را بکشیم، شما هم عرقچینتان را بگذارید روی سرتان و بروید کنار دیوار ندبه، نُدبه بکنید. صهیونیستها! میگویند: نع... چنانچه شما همسایه جمهوری اسلامی میبودید و این فشفشهها را بر سَر زن و بچه آخوندهای اسلامی میریختید، آیات عظام و حجج اسلام، یکی یکی شما را میگرفتند و چوب تو ماتحت... گفت: ناخدا، فهمیدم چه میخواهید بگویید، خُب حالا شما چه پیشبینی میکنید؟ گفتم، حماسیها بدجور دست حَسنای نامبارک را تو حنا گذاشتهاند، دیوار مرزی بین مصر و غزه را با دینامیت منفجر کردهاند و نه تنها بهمواد غذایی و غیر غذایی دست یافتهاند، که تا دلت بخواهد اسلحه نیز وارد میکنند و برادران انتحاریی، هدیهی برادران اخوانالمسلمین، را هم تحویل میگیرند و بهعنوان سپاس و تشکر، همین فردا پسفردا یک بمب دیگر در شرمالشیخ منفجر و جهانگردان پولخرجکن اسراییلی و اروپایی را برای چندین ماه فراری میدهند. مصریها هم که نفت و کالایی برای صدور و دریافت ارز ندارند و منبع درآمدشان به همین هتلهای توریستی و پلاژها و ساحلهای شن و ماسهای وابسته است، باید بروند سماق بهمکند. گفت: راستی راستی عجب دست حُسنی مبارک، نامبارکانه توی حنا گیر... گفتم: فرصت بهتر از این دست نمیداد برای حماس! چهکار از دست حَسنای مُبارک ساختهاست؟ برای بستن دوبارهی مرز فیمابین، برود و بهروی برادران عرباش اسلحه بکشد؟ خون جوانان فلسطینی را روی زمین بریزد؟ و اگر اینکار را بکند، فکر میکنی کشورهای دیگر عرب، که مصر را برادر بزرگتر و حامی اعراب و طرفدار مستضعفین فلسطین میشناسند، فریاد اعتراض وافلسطینا و وا اسلاماشان بهآسمان نمیرود؟
و اگر مصریها، درجهت برقراری نظم پیشین، واقعا بهاسلحه متوسل شوند، فکر میکنی حماسیها دست روی دست میگذارند و تماشا میکنند؟
و یا چون زور شان به سربازان زُبده و جنگدیده اسراییلی نمیرسد، آیا دقدلی را سر سربازان جنگ ندیده و تمرین نکرده مصری خالی نمیکنند؟ اگر تاریخ را خوانده باشی، که لابد خواندهای، فلسطینیها، از آن زمان، از 1300 سال قبل از میلاد مسیح، آن گاه که هنوز فلسطینی نشده بودند و بهدزدان دریایی پیلیستیی فراری از جزیره کرت، مشهور بودند، از آن زمان که رامسس دوم، فرعون مصر، آنها را با تیپا از دلتای نیل، که برای غارت و چپاول دایم بهآن خطه حملهور میشدند، بیرون انداخت و بهنوار غزه فراری داد، از آن زمان تا کنون کینه مصریها را بهدل گرفتهاند. هر چند نفرت از اسراییل چنان کر و کور شان کردهاست که فرصت مطالعه تاریخ را ندارند. و ازآنجا که معروف است کینهی عرب، کینه شتریست، با شیر مادر درون رفتهاست و با مرگ از تن بدر رود. گفت: بهحق چیزهای نشنیده!!! گفتم: حَسنای مبارک با جنگ و دعوا هیچکاری نمیتواند پیش ببرد. یک بشکن زد و گفت: آهان...! حالا فهمیدم! گفتم: «حَسن»ای مجبور است، برای بازگشتِ قانون و آرامش بهمرز، با «اسی» سر میز مذاکره بنشیند و همین مصر، که زمان جدایی «اسماعیل هانیه» از فتح و کودتای یکجانبهاش، جانب ابومازن ابو عباس را گرفت و آنجوری حماس را طرد و محکوم کرد، اینک مجبور است با آنها سر میز مذاکره بنشیند.
اگر این کار بهرسمیت شناختن سیاسی جنبش حمس نیست! پس چیست؟
فعلا که اسماعیل هنیه هیچ عجلهای برای جستجوی راه حل ندارد. میگوید بگذارید ابوعباس و حُسنی مبارک سر خود رابرای یافتن راه حل بهدیوار بکوبند! * گفت: فلانی نگفتم یهجورایی با «سیا» و «موساد» رابطه داری!؟