گفت: فلانی کریسمس تبریک میگم. گفتم: کریسمس برشما هم خیلی خیلی مری باد، صد سال به این سالها. بیمقدمه زد به صحرای کربلا... * گفت: جمهوری اسلامی یکی از 54 کشوری بود که به قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل مبنی بر «منع جهانی مجازات اعدام» رأی مخالف داد. گفتم: میدانم ولی این که صحبت پارسال است. گفت: ناخدا، سال که هنوز تمام نشده! این رأیگیری متعلق به همین یکهفته پیش، یعنی 18 دسامبر است. گفتم: میدانم. گفت: شما چیزی نگفتی مطلبی ننوشتی!! گفتم: مگر قرار است من در باره هر چیزی چیزی بگویم؟ و در باره هر مطلبی اظهار نظری بکنم؟ مگر من تحلیلگر سیاسی یا مفسر اخبارهستم؟ من یک دریانوردم که باید در باره دریا و موج دریا، توفان و آب شور دریا، جُلبکها، ماهیهای کوچک و بزرگ، نهنگ و دلفین و خاطرات دریایی و اینجور چیزها مطلب بنویسم، مرا چه به سیاست؟ گفت دو سال/ سه سال خاطره نوشتی بس نیست؟ باز هم میخواهی خاطره بنویسی؟ مگر آدم چقدر خاطره دارد که دایم و مادامالعمر از آن بگوید و بنویسد؟ گفتم: تو درست میگویی ولی دیگران نظر دیگری دارند و خاطرات بیشتری میطلبند. گفت: خُب آنها را رجوع بده به آرشیو وبلاگ. گفتم: رجوع دادم، ولی کو وقت؟ کو حال و حوصله ... که کس برود و سر بزند؟ گفت: خودت گهگاهی مطلبی از آرشیو بردار، ویراستاری و منتشرکن. گفتم: اختیار دارید... مردم هوشیار هستند؛ حواسشون کاملا جمع است. یکبار اینکار را کردم، رسوایم کردند. گفتند بابا این قضیه را که پارسال نوشته بودی! خاطره تازه برای نوشتن نداری از کیسه آرشیو در میآوری؟و من هرچه زور زدم دیدم چیز بدرد بخوری که به زحمت نوشتناش بیارزد نیست که تا کنون منتشر نکرده باشم. گفت: همین رأی مخالف جمهوری اسلامی به منع مجازات اعدام! خودش کلی مطلب است... گفتم: ... گفت: جمهوری اسلامی هر کار بدی که انجام داده باشد این یکی کارش قابل تحسین است. گفتم: ... گفت: جمهوری اسلامی اگر غیر از این میکرد از اسلامیتاش میافتاد اگر حکم اعدام را در این حکومت لغو کنی. مثل این میماند که به آخوند بگویی دیگه اجازه نداری نماز بخوانی و روزه بگیری! گفتم: ...
گفت: حمایت من از این رأی بدان معنا نیست که موافق باشم با عدم انجام تعهدات رژیم نسبت به موازین حقوق بشر. و بدین معنا نیست که تأیید بکنم قطع اعضای بدن، شلاق و شکنجه را، اعدامهای جرثقیلی، سنگسار، آزار و اذیت زنان و محدودیتهای غیر انسانی بیشمار را. یا قبول داشته باشم ارعاب مخالفین و به بند کشیدن مدافعان حقوق انسانها را. یا اذیت و آزار اقلیتهای قومی و مذهبی را. گفتم: ... گفت: من بر این باورم و بر آن تأکید دارم که این سیستم قضایی کشوراست که باید تغییر بکند، که باید اصلاح بشود! که باید از حالت شرعی/ مذهبی و عصر حجریاش بیرون بیاید. لغو مجازات اعدام به تنهایی دردی دوا نمیکند. گفتم: ... گفت: هم اکنون، با وجود برقراری مجازات اعدام، روزی نیست که قتل عمدی صورت نگیرد؛ لغو آن فاجعهبار خواهد بود در سیستم اجتماعی - کنونی ایران، که اگر چنین شود دیگر سنگ روی سنگ بند نخواهد شد. گفتم: ... گفت: هنوز در محیط اجتماعی ایران از سر کینهتوزی، قصاص و تلافی، به مثال، اینجور فکر میکنند که میگویند: " لازم باشد صد سال هم زندان می روم ولی تو را می کشم، زنات را بیوه و بچههایت را یتیم میکنم و داغات را بهدل مادر پیرت میگذارم!"
آیا با این طرز تفکر، در یک اجتماع عقبافتاده غیر دمکراتیک و مذهبی، میشود مجازات اعدام را لغو کرد؟ گفتم: ... گفت: آیا طرفداران لغو حکم اعدام هیچ به این موضوع فکر کردهاند که پس از فروپاشی رژیم چگونه میخواهند مسببین این همه شکنجه و کشتار، بانیان پسرفت فرهنگی و عاملان حیف و میل بیتالمال را به مجازات برسانند؟
گفتم: ؟؟؟؟
گفت: آیا این یک نوع خوشباوری، اگر نگوییم سادهاندیشی، نیست که گروهی از هممیهنان تصور میکنند میتوانند سیستم آفریقای جنوبی را در ایران پسمانده و بهشدت مذهبی پیاده کنند و فکر میکنند قادرند پیشنمازان و امامان جمعه، مقدسین و پیشوایان مذهبی، آیات عظام و علمای اعلام را، که بدون قرائت خطبه عقدشان، زن و ناموس مسلمین بر آنها حرام میشود، به پشت میز اعتراف بکشند تا اقرار به گناه و معصیت کنند ؟ و با اظهار جمله "غلط کردم" آبروی خود را نزد شاطر و بقال و عطار و آفتابهدار مسجد ببرند؟ گفتم: ... گفت: آیا واقعا میپندارند آقای رفسنجانی، مصباح یزدی، آخوند جنتی، واعظ طبسی، ابوالمکارم شیرازی، فلاحیان، ریشهری با دبدبه و کبکبه میآیند پشت میکروفن و اعتراف میکنند به این که پیروی و تبعیتشان از قوانین و موازین اسلام اشتباه بوده است؟
آیا میآیند اعتراف به ارتداد و کفر میکنند؟ آیا کسانی که جوانان وطن را از پنجره آسایشگاه به بیرون پرت کردند و گفتند " یا حضرت زهرا، این قربانی را از ما تحویل بگیر" میایند و میگویند ما شوخی کردیم و حضرت زهرا را قبول نداریم؟
گفتم: ...
گفت: فلسفه وجودی ولایت فقیه در این است که حکومتگران اون بالا چوپان؛ و اُمت این پایین، بَرّه اند.
آیا تاکنون دیده شده است که چوپانی از بَرّه اش عذرخواهی بکند؟
گفتم:...
گفت: آیا در آفریقای جنوبی چوپانها از گوسفندانشان عذرخواهی میکنند؟
گفتم: ... گفت: حالا چرا آفریقای جنوبی را مثال میآورند؟ چرا از اسراییل سخن نمیگویند؟ در اسراییل، تنها کشور دموکرات و آزاد خاورمیانه،که قانون مجازات اعدام نیز برقرار است، از بدو تأسیس تا کنون، تنها یک جنایتکار جنگی به مرگ محکوم و با طناب به دار آویخته شدهاست، هرچند صدها نفر تروریست کوچک و بزرگ سزاوار مجازات اعدام بودهاند و هستند؟ گفتم: ... گفت: آیا غیر از این است که یک سیستم قضایی نمونه در آنجا حاکم است، که حتا رئیسجمهور مملکت را، در صورت تخلف، به همان نسبت به محاکمه میکشد، که یک آفتابهدزد را؟ گفت آیا همه مشکلات سیاسی و قضایی کشور عقبمانده ایران حل شده و تنها لغو مجازات اعدام باقی ماندهاست؟ آیا در حال حاضر اصلاح اجتماعی مردم، تربیت فرهنگی، آزادی اندیشه و نجات از استبداد مذهبی ضروریتر از هر چیز دیگر نیست؟ آیا در صورت اصلاح سیستم قضایی، رعایت قسط و عدالت و قانونمندبودن دولتمردان، نیازی به عمل اعدام خواهد بود؟ گفتم: ... گفت: ناخدا، لطفا بلندتر حرف بزن، من نمیفهمم چه میگویی! گفتم: من که حرفی نزدم.