Mittwoch, 3. September 2008
از آتلانتیک شمالی تا شمال قفقاز
هم‌سن و سالان من بحران موشکی کوبا در آغاز دهه 1960 و در آستانه جنگ اتمی قرار گرفتن جهان را طبعا به یاد می‌آورند. خروش‌چوف، با ساده‌اندیشی و مرد رندی، همان طور که در خُلق و خوی‌اش بود، دست به‌کار شد و بیخ گوش آمریکا، اقدام به‌ ساختن سکوهای پرتاب موشک‌های میان‌برد کرد. در این تصور، که در آن بُرهه از زمان، برخورد سهل و آسانی‌ خواهد داشت با رئیس جمهور جوان و کم‌تجربه آمریکا..!
هم اینک نیز غرب می‌خواهد «پیمان دفاع آتلانتیک شمالی»‌اش را تا فرا مرز‌های قفقاز شمالی، زیر بغل روس‌ و در دو کشور هم‌مرزش، توسعه دهد و به‌دلایلی فکر می‌کند خرس نا آرام، چه سابق چه اکنون، که با عضویت ده کشور بلوک شرق سابق در ناتو، مقداری از سر ناچاری و تحقیر، کمی تا حدی هم در ازای دریافت دلارهای سبز و البته هم‌کاری در توسعه اقتصادی، مدارا کرد، لابد اکنون نیز دست روی دست گذاشته تماشا می‌کنند!
غافل از این که – ولادیمیر و شاگردش دیمتری، که حتا در راه‌رفتن نیز تقلید از پوتین می‌کند ـ سرشار از نفرت کور و مثل سگ و گربه هستند با میخاییل ساکاشویلی، که اگر دست‌شان به‌او برسد پرّه گوش‌اش را با دندان می‌جوند و توی دریای سیاه تُف می‌کنند، هرچند برای رسیدن به‌گوش وی باید از پله بالا بروند. من نمی‌دانم آیا میشا ساکاشویلی قبل از یورش به استان جدایی‌طلب‌اش، اوستیای جنوبی، با غرب مشورت کرده بوده است یا نه؟ اگر مشورت کرده و آمریکا چراغ سبز داده‌ است پس زهی خیال باطل، که بس بی‌مطالعه و نابخردانه عمل کرده‌اند، مشاورین بدی بوده‌اند و اکنون نیز باید پای لرزش بنشینند.
و اگر رئیس جمهور گرجستان قبل از لشکرکشی، با دوستان غربی‌اش مشورتی نکرده و به‌تنهایی دست به‌عمل زده است، پس چگونه غرب می‌تواند به‌چنین شخصی که این گونه بی‌گدار به آب می‌زند و دنیا را بی‌مطالعه در آستانه جنگ قرار می‌دهد اعتماد کند و او را به‌عضویت ناتو در آورد؟
دفاع از مرزهای وطن امری‌ست جداگانه. همان‌طور که هیچ مملکتی اجازه جدایی‌طلبی به یکی از اجزاء و به یکی از اقوام تشکیل دهنده‌اش نمی‌دهد، گرجستان نیز حق دفاع از اتحاد خویش را دارد ولی انجام این عمل، در آن گوشه از جهان و در آن موقعیت خاص و در آن زمان نامطلوب، در آستانه انتخابات آمریکا، برنامه‌ریزی، درایت و تفکر بیش‌تر و به‌تری را می‌طلبید.این‌که روس‌ها برهان بیاورند چون غرب، علی‌رغم میل مسکو، «کسووو» را از صربستان جدا کرده و به‌رسمیت شناخته است پس آن‌ها نیز حق جدا‌یی اوستیا از گرجستان را دارند و جدایی‌اش را به‌رسمیت می‌شناسند نه تنها قیاس مع‌الفارق است، که جایی در جهان عقل و شعور ندارد و اصولا محلی در نظم نوین جهانی برایش ترسیم نیست.
در جمهوری اسلامی نیستیم که قوانین از پیش تعیین‌شده الاهی/ آخوندی/ رهبری برمردم ‌ حکومت کند!
افکار عمومی جهان، اگر این جور تفکر و این طریق استدلال را پذیرا شود ، پس چین نیز حق جداسازی تایوان، هند حق تسلط بر کشمیر و ترکیه حق جداسازی قبرس را خواهد داشت. از جدایی شبه جزیره کریمه از یوکراین، توسط خود روس‌ها، سخن نمی‌گویم...
سیاستی که غرب اینک در بروکسل در مقابله با روس در پیش گرفته است عاقلانه و صحیح است. لجبازی با این دو جوان جاه‌طلب، که در روسیه بر مسند قدرت نشسته‌اند، در دراز مدت بی‌نتیجه و نا مطلوب است. آن دو نیز عاقل‌تر و محتاج‌تر از آن هستند که اخطار غرب را نادیده بگیرند.
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به دنباله بفرستید: Donbaleh

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com