در مرگ ندا دختر ایران زمین چرا بازی وبلاگی نکنیم؟ مگر رسم ما وبلاگ نویسها نیست؟ مگر حتماً باید زانوی غم در بغل بگیریم و در خلوت خود زار بزنیم و در وبلاگمان بنویسیم که حالمان چقدر خراب شد؟ مگر حتماً باید در تهران بود و به خیابان ریخت؟ مگر چشمهای ندا در سرتاسر شاهراهای اینترنتی باز نمانده؟ مگر نمیگوییم بدا ملتی که قهرمان نیاز داشته باشد؟ مگر توقع نداریم موسوی و کروبی و خاتمی محافظه کار نباشند و نترسند و بزنند به سیم آخر؟ دعوتتان میکنم به یک تظاهرات عظیم اینترنتی. به یک بازی برای نگاه ندا. حتی اگر فکر میکنید خدا هستید، از عرش خود پایین بیایید به خاطر مرگ مظلومانه او نامهای به خامنهای بنویسید و از او انزجار تنفر بکنید. حضور تک تک شما این تظاهرات را کمتر از تظاهرات خیابانی موثر نخواهد کرد.خودم شروع میکنم و همه شما را دعوت میکنم:
کاش هر دو دستت از کار افتاده بود خامنهای! جایی نگذاشتهای که هیچ آدم مودبی آقا خطابت کند. نتیجهی آن نمایش جمعهات را نگاه کن. به ندا که ندای آزادی خواهیش تا قاف قیامت برای تو لعنت خواهد شد نگاه کن. از بدسرانجامی تو در حیرت نیستم. آن را در سطر سطر نامهی سعیدی سیرجانی که به دستور تو کشته شد میدیدم. از خفتی که تاریخ منتظر است به پای نام تو بریزد با دیدن انساهایی که در حکومت تو به دار آویخته میشدند آگاه بودم. تو که سهل است هر آیتاللهی که حالا خفقان گرفته و ندا را نمیبیند و نمایش تو را میبیند لعن همیشگی ایران زمین را خریده است. عجب مردک حقیری هستی که خجالت را برای فرزندان و نسل خودت به ارث گذاشتی. حالا که بنا بود تو این جانور از آب درآیی، کاش هر دو دستت از کار افتاده بود.