آقای مهندس عزتالله سحابی، فرزند دکتر یدالله سحابی، از ملّی مذهبیهای معروف، که معّرف حضور تان هست! این پدر و پسر وطندوست و فرهیخته، با خوشباوری و حُسن نیتی که داشتند همانطور گول آخوندهای مکار را خوردند که مهندس مهدی بازرگان. که دکتر کریم سنجابی. که داریوش فروهر. که ... میخواستم بگویم که سید محمود طالقانی. ولی خُب او خودش آخوند بود و در مجموع ضرر نکرد... آقای مهندس عزتالله سحابی در یک مصاحبه فرمودهاند، که آخوند های ایرانستیز تا ابدالدهر یا بهقول خود آخوندها تا ظهور حضرت صاحبالزمان، باید بر سر قدرت بمانند، در غیر اینصورت با رفتن آنها و با بر داشته شدن چماقی که بر سر اقوام و ادیان مختلف ایرانی گرفتهاند، ایران از هم خواهد پاشید و موجودیت خود را بهعنوان یک کشور متحد و یک ملت واحد از دست خواهد داد....اینجا... * او میگوید: « ما تکلیفمان را با نظام و اصل جمهوری اسلامی مشخص کردهایم . من برانداز نظام نیستم نه به دلیل اینکه در نظام هیچ اشکالی نمیبینم، بلکه به این خاطر که اندک فتوری در اقتدار حکومتی ایران باعث آشوب و بلوا از اطراف و اکناف میشود. تنوع قومی موجود در ایران به گونهای است که نبود یک حکومت مرکزی مقتدر باعث هرج و مرج در کشور میشود. فروپاشی و یا تضعیف حکومت مرکزی مساوی است با فروپاشی ایران و ما از این منظر، شدیداً مخالف تضعیف پایههای حکومت هستیم ». هیچ ایرانی وطنپرستی راضی به از همپاشیدگی ایران و تجزیه میهن نیست، ولی اتحاد به هر قیمت؟ حتا تا نابودی فیزیکی؟ حکومت آخوندی در سی سال گذشته نشان داده است که اصلاحپذیر نیست و تا نابودی کامل ایران بههیچ نحو و بههیچ عنوان دست از قدرت بر نمیدارد و دو دستی به حاکمیت مطلقهاش خواهد چسبید. ولی آیا ظلم و ستم و شکنجه و آدمکشی و حکومت ملوکالطوایفی و انحصارطالبی را باید تا کی تحمل کرد؟ مگر بشر مایل به آزادی و آسایش در زندگی نیست؟ آیا اینک اقوام و نژادهای مختلف ایرانی یا اقلیتهای مذهبی، در آزادی و آسایش زندگی میکنند؟ آیا اتحاد کنونی ایران چه سودی برای اقوام مختلفاش به ار مغان آوردهاست؟ سنی حق ندارد مقام شایستهای در مملکتاش داشته باشد. بهایی مهدورالدم و جاسوس اسراییل است. عیسوی و یهودی باید خوشحال باشند که زندهاند و حق نفسکشیدن دارند. زردشتیی صاحب خانه بیگانه شده است و آخوندِ غاصبِ مهاجم شده است صاحبخانه! اقوام و ادیان متشکله ایران بهکدام امید و با کدام دلخوشی مایل و راضی به اتحاد باشند؟ ثروت ایران از بالای سر ملتاش، یا در وطن حیف و میل میشود یا به تروریستهای خاورمیانه و آدمکُشهای جهان بخشیده میشود، زن شوهردار و دختر دانشگاهی برای امرار معاش تنفروشی میکنند. پدر دخترش را به سوداگران و قاچاقچیان میفروشد. این یکی به کلیهفروشی دست میزند و آن دیگری از سر درماندگی و استیصال بنزین و نفت روی سر خودش میریزد و کبریت میزند. کدام وحدت؟ کدام امید؟ کدام دین؟ کدام اسلام؟ آخوندها اگر از طریق صلح و با یک رأی گیری آزاد کنار نروند، که کنار نخواهند رفت، تجزیه ایران اجتناب ناپذیر خواهد بود و ما نیز بههمان سرنوشت محتوم دچار خواهیم شد که یوگوسلاوی و اتحاد جماهیر شوروی دچارش شدند. خطر تجزیه ایران، برعکس نظر مهندس عزتالله سحابی، هم اینک و هنوز ... در تداوم حکومت آخوندی است و نه در فروپاشیاش. هنوز و تا زمانی که مردم همه آرزوها را از دست ندادهاند، امیدی کور سو به ادامه اتحاد هست، اگر سریعا دست ظلم و استبداد آخوندی را به هر نحو، از سر اقوام مختلف و اقلیتهای دینی ایرانی کوتاه کنیم.