Sonntag, 16. November 2008
رهبر، مدیر و مدّبر در فرصت‌سوزی!‌
وقت‌کُشی و فرصت‌سوزی‌هایی که سیدعلی خامنه‌ای در مقام رهبر مذهبی و سیاسی کشور، در ضدیت و در تقابل با منافع ملی ما انجام داده است غیر قابل چشم‌پوشی و گذشت است، و در تئوری هیچ عفو و بخششی نمی‌گنجد. او با ندانم‌کاری‌ها و با دُگم مذهبی، یکه‌تاز و مست از می قدرت، چنان عزت و اعتبار، پیشرفت و توسعه ما را ملعبه خواسته‌های خویش قرار داده و با حیف و میل ذخایر و ثروت مملکت بازی کرده‌ است، که در چارچوب هیچ عقل و خرد و منطقی نمی‌گنجد. او سزاوار همان سخن و عمل؛ و مصداق همان تعاریفی‌ست که آقای خمینی در دفاع از عمل بی‌دادگاه‌های اسلامی‌اش نسبت به اجرای حکم اعدام ارتشیان و سیاستمداران رژیم پیشین بر زبان جاری ساخت، که گفت: «لاکن اینها محکمه و دادگاه لازم ندارند، هویت‌شان معلوم بشود کافی‌ست، تعیین و اثبات هویت‌شان اثبات جرم این‌هاست».
چه در زمان ریاست جمهوری خاتمی و چه در زمان احمدی‌نژاد، بار‌ها فرصت آشتی با آمریکا و پیش‌گیری از ورود خسارت‌های کلان و امکان لغو تحریم‌ها دست داده است. ولی همین رهبر بی‌داهیه، خاتمی را چنان ذله کرد که فریاد: "من یک تدارکچی بیش نیستم" او را در آورد و مجبور به اقرارش کرد که بگوید مصلحت نظام را بر مصلحت ملت و مملکت ترجیح می‌دهد. احمدی‌نژاد، که هرگز باور نمی‌کرد از هیچ به‌ همه چیز برسد، هر گز دم بر نیاورد و کماکان بوسه بر دست رهبر می زند.
*
دوران جورج بوش سپری شده است؛ در دو سال آخر زمامداری وی و کابینه‌اش و حزب جمهوری‌خواه‌اش، فراوان فرصت‌های طلایی‌ به‌نفع ایران ‌دست دادند، که فقط یک عقل سلیم می‌توانست به به‌ترین نحو و با حد اکثر بهره‌‌وری به آن دست یازد. تنها کسی که قلب‌اش برای ایران و برای سرافرازی ایران می‌طپید، قادر به تشخیص‌ و استفاده از این فرصت‌های طلایی بود. ولی کو عقل سلیم در مغز مستبدان تمامیت‌خواه؟
*
غول آمریکا گاو شیردهی است که همه، از کره شمالی و جنوبی تا اندونزی، از پاکستان تا مالزی، از هند تا کشورهای آفریقایی، از ترکیه تا اروپا، هر کس به نحوی او را به‌نفع خویش می‌دوشد، بویژه کشور‌های بلوک شرق سابق. این تنها آخوندهای بی‌هنر دزد جاعل و رهبر ذوب شده در ولایت مطلقه جهل و قدرت است که دو دستی شاخ‌ گاو را چسبیده‌ و هل من مبارز می‌طلبند. سالها‌ست روضه نابود گردد می‌خوانند و هیچ غلطی نکرده‌ اند. بل صدمات جبران ناپذیر بیش و بیش‌تری به‌وطن زده‌اند. آیا این‌ها، به‌پیروی از گفته خمینی، دادگاه و محکمه لازم دارند؟
سیاست، عقل سلیم؛ اقتصاد، تخصص و تبحر و تحصیل و علم و منطق را می‌طلبد. آیا آخوند متحجر، دست و پا بسته در تفکر‌های دُگم و گم‌گشته در اصول پیش‌نوشته‌های مداربسته مذهبی، قادر است در مسیر منطق، که آزادی بیان بخش مهمی از آن است، فکر بکند؟ قدم بردارد؟ تصمیم بگیرد؟ آن‌هم به نفع وطن؟ آن هم آخوندی که می گوید وطن ندارد؟ و به گفته خودش جهان‌وطنی‌ست؟
*
در یکی دو سال آخر ریاست جمهوری جورج بوش دولت‌اش با مشکلات عدیده‌ای هم در داخل و هم در خارج روبرو شد. در داخل، هر دو حزب عرصه را بر او تنگ کرده بودند، بیکاری و بحران مالی جامعه درونی آمریکا را به‌لرزه در آورده بود، در سیاست خارجی تنها تأیید‌های لفظی توأم با اکراه از کشورهای اروپایی می‌شنید. نا آرامی‌ها و نا امنی‌ها در عراق و افغانستان به اوج رسیده بودند، کشورهای متعدد هم‌پیمان، نیروهای خود را از مرداب عراق بیرون می‌کشیدند، عملیات ایذایی تروریست‌های خاور میانه در لبنان وساحل غزه، مذاکرات صلح بین فلسطین و اسراییل را با کندی مواجه ساخته بودند، قیمت نفت به بالاترین حد در تاریخ‌ صعودش رسیده بود، بوش در آرزوی یک پیروزی دیپلماتیک و نجات، در اواخر حکومت‌اش آماده سازش بود، جمهوری اسلامی در به‌ترین موقعیت قرار داشت و فرصتی طلایی نصیب‌اش شده بود؛ که با دستِ پُر با آمریکا و با بوش زخم‌خورده وارد مذاکره شود. این اولین بار نبود که عقل رهبرمدیر و مدّبر به این مسایل قد نمی‌داد. جلو و عقب رفتن لچک زنان محجبه برایش، در تقابل با منافع سیاسی و اقتصادی وطن، او لویت داشتند.
*
عدم پاسخ به تبریک تهنیت و تسلیت عاجزانه احمدی‌نژاد از طرف " پرزیدنت اوباما" در عُرف دیپلماسی به چه معنا است و نشانه چیست؟ "اوبا" پس از ادای سوگند در بیستم ژانویه، هر دو مجلس کنگره و سنا را همراه خواهد داشت، محبوبیت شگفت‌انگیزی در آمریکا، در اروپا و اصولا در جهان کسب کرده است، قیمت نفت سقوط کرده و جمهوری اسلامی با مشکلات مالی و اقتصادی روبروست ، تحریم بیش‌تر مشکلات را بیش‌تر می‌کند، در عراق امنیت نسبی به‌وجود آمده است. با میانجی‌گری فرانسه توافقی بین روسیه و آمریکا بر سر مسئله استقرار سپر موشکی در لهستان و چک، به‌وجود خواهد آمد. اینک این آمریکا است که با دست پُر در صدر نشسته و برگ برنده را در دست دارد. و علاوه بر توقف غنی‌سازی برنامه‌رعایت حقوق بشر را هم پیش خواهد کشید. آمریکا اینک دست‌اش برای تحریم‌های بیش‌تر باز‌تر است و "اوباما" آمادگی حمله نظامی به ایران را، در صورت اد امه مضحکه‌بازی‌های احمدی‌نزاد و خواب اصحاب کهف رهبر، خیلی بیش‌تر از بوش دارا می‌باشد، آیا رهبر که حتا اندیشه را در مملکت قبضه کرده است از خواب خرگوشی و ندانم‌کاری بیدار خواهد شد؟
*
خود می‌گویند: الملک یبقی مع‌الکفر و لا یبقی مع‌الظلم. سی‌سال است که با تار و مار مجاهد و فدایی یکه‌تاز میدان‌اند، ولی سی‌هزاز نیروی پلیس برای مقابله با دشمن و مانور رزم‌آزمایشی به خیابان می‌فرستند. جز از مردم عاصی از چه کسی می‌ترسند این نابخردان عبا بر دوش؟

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به دنباله بفرستید: Donbaleh

Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com