گفت: مقام معظم رهبری، صلواةُالله علیه، مدعیست در سفر به عتبات عالیات، در بین راه، به منظور اقامه نماز ظهر، از قطار در حال حرکت به بیرون پریدهاست و بدون تحمل آسیبی در امعاء و احشاء و حتا خراشی بهدست یا پا، شَق و رَق، روی هر دو نعلیناش روی زمین فرود آمده است. ایضا سرعت قطار و شتاب ناشی از حرکت، که به پیروی از علم فیزیک برهر جسم جدا شونده وارد میشود، ایشان را، سوا از هر تأثیر، از هر گونه گزندی نیز مصون نگه داشته است، خدا و بندگانش را، انگشت بهدهان، هاج و واج، در تحیّر کیش و مات فرو برده است. او با این کارش، یعنی با پریدن ازپنجره قطار، آبروی فیزیکدانان را برده و مشت محکمی بر دهان استکبار فیزیکی و شیمیکی جهان کوبیده است.اینک پرسش من ایناست: با توجه بهتبحر و تخصص و تفحُص و تکشُف و تجربهای که حضرتعالی در امور آخوندی و چگونگی حرکت تند و کُند با کشتی، با قطار و با هواپیما دارید، آیا بهنظر شما "آلبرت انشتاین" صهیونیست با تئوری نسبی و سرعت نور، حرکت و شتاب الکترون بهدور هسته و این جور چیزهایش، در تقابل با روحانیون اسلامی راه خطا رفته است؟گفتم : بسمهی تعالی ... اوّلندش در مملکتی که پرسش از رهبر، زندانی و شلاق و آوارگی از وطن در پی دارد، متکلمالوحده بودن ایشان همین نتیجه را هم در بر دارد، که مقام معظماش هرچه دل تنگاش خواست تحویل گوسفندانش میدهد و کس دم بر نمیآورَد و بیگانهای که شاهد این ماجرا و این صحنه است در این تصور فرو می رود که ایرانیان همه، بلانسبت شما، گاو تشریف دارند و هرکس هر اراجیفی را، حتا از روی باد شکم، میتواند تحویلشان دهد. دوّمندش: رهبر شوخی میکند! اگر نگوییم سفسطه و عوامفریبی! چون آن زمان، یعنی قبل از انقلاب، که حضرتشان جوان و فِرز و مِرز بودند و میتوانستند بیمحابا از قطار سریعالسیر به پایین بپرند، اصولا قطاری بین ایران و عراق در تردد نبود. در خود عراق چرا... ولی تا عتبات؟ الله و اعلم... شاید از خانقین تا بصره. شاید هم تا کربلا... گیرم که رهبر در آنجا، در عراق، سوار بر قطار شده باشد، آیا قبل یا بعد از سوار شدن فرصت عبادت نبود؟ ...................رهبر پس از پریدن از قطار--------->
* حد فاصل نماز ظهر از حدود ساعت دوازده تا قبل از غروب آفتاب است. در عرض جغرافیاییای که ایران و عراق در آن قرار گرفتهاند، آنجا که خورشید معمولا دیرتر غروب میکند، این مدت، یعنی فاصله ظهر تا غروب، دستِِِکم هشت ساعت است، اگر نه بیشتر.سؤال: رهبر چگونه در این مدت هشت/ نُه ساعت نتوانست نمازش را بخواند تا مجبور نشود برای ادای آن از قطار کثیف عراقیها به بیرون بپرد؟سّومندش: پس از پریدن از قطار و اقامه نماز با چه وسیلهای توی اون بیابان برهوت خودش را به کربلا و نجف رسانید؟ کاظمین و سامره پیشکشش.چهارمندش: در دین اسلام جایز است انسان نماز را در صورت لزوم قضا بجا بیاورد. رهبر، که طبق اظهار شاهدان عینی، در زمان های قبل از انقلاب، کسی نبود که برای اقامه دقیق نماز، ریسک شکستگی استخوان گردن را بکند، چگونه مدعیست به منظور وقتشناسی راضی بوده قلم پای خویش را بشکند؟ و خود را خلاف میل باریتعالی چلاق بکند؟ مگر خودزنی یکی از معصیتهای کبیره نیست؟آیا خداوند تبارک و تعالی راضی میشود بندگانش برای اقامه نماز از قطار یا از هواپیما یا از کشتی به بیرون بپرند و خود را برای ابد زمینگیر بکنند؟ یا احتمالا جان بهجان آفرین تسلیم نمایند؟ و طعمه کرکسها و کوسهها بشوند؟ آیا خدا و بندهی دور از جان شما دیوانهاش، از چنین عبادتی چه چیز نصیب میبرند؟میدانم این جور سؤالها از رهبر, مرگ یا دستِکم زندان و شلاق در پی دارند؛ ولی ما که فعلا بهحمدالله در خارج نشستهایم و در اینجا، در دیار کفر، از آزادی اندیشه و بیان برخورداریم ... این سؤال را، هرچند نه از رهبر، بل از کل مسلمین جهان، که میتوانیم بکنیم و بگوییم آیا این حرف مقام معظم رهبری و ولایت امر عظیمالشأن مسلمین جهان و کهکشان، عوامفریبی و دماگوژی محض نیست؟ پنجمندش: من و تو اگر از قطار بپریم باز یه حرفی! ولی یک آخوند با دشداشه و ردا و عبا و قبا و دو کیلو عمامه, چگونه می تواند همین طوری مثل یک گنجشک از پنجره قطار به بیرون بپرد، عبا و قبای بلندش تو دست و پایش گیر نکند و عمامهاش را باد نبرد؟ ششمندش: رهبر، بعد از اینکه ملتفت میشود حرف بیهودهای زده است، میگوید آنجا که از قطار بیرون پریده، نرسیده به ایستگاه بوده است یا تازه از ایستگاه حرکت کرده بوده است. ملت سؤال میکند خُب... اگر ایستگاه همان نزدیکیها بوده پس چرا صبر نکردی تا قطار به ایستگاه برسد و تو نمازت را بخوانی؟ و اگر تازه از ایستگاه حرکت کرده چرا نمازت را قبل از حرکت قطار نخواندی؟ مردم از خود میپرسند وقتی رهبری عقلاش به این چیزها نرسد و با پریدن از پنجره قطار متحرک جان خودش را به خطر بیاندازد چگونه صلاحیت رهبری یک امت هفتاد میلیونی را دارد؟
اصولا قصد رهبر از مقایسه وضعیت قبل و بعد از انقلاب در حضور چند تا دختربچه و نیتاش از ذکر این داستان چه بودهاست؟
آیا میخواهد بگوید دستِ رژیم سابق و توطئه ساواک در کار بوده است؟ یا سیا و موساد و صهیونیسم بین الملل و استکبار جهانی تو گوش راننده خواندهاند قطار را نگه ندارد تا یک آخوند گمنام با پریدن از پنجره گردنش بشکند و بعدها رهبر نشود؟