ساعت بهوقتِ اروپا، ده و چند دقیقه بود که از خانه بیرون زدم. پیش از آن تازهترین اخبار آلمان و جهان را، حین ورزش صبحگاهی، از زبان دختری بلوند و ملوس، از تلهویزیون دیده و شنیده بودم.
این بخشنده عمر از جمله گفت که دنیا در انتظار اعلام برنده جایزه صلح نوبل سال 2009 است ... و گفت که چشمها همه به استکهلم دوخته شده است ... که در میان صدها داوطلب، نام فلانی و بهمانی و که ... و که ... و ایضا نام بارک اوباما هم جزو نامزدهاست. از نامزدی علی خامنهای لاکن ذکری نکرد ... ساعت یازده و اندی بود، که وسط رانندگی، از رادیو شنیدم: آقای بارک اوباما بهعنوان برنده جایزه صلح نوبل معرفی شده است! چنان تُرمزی زدم که شکم فربهام بین فرمان اتومبیل و قفسه سینه گیر کرد و طبق معمول در اینجور موارد هر چه فحش و نفرین بود نثار آخوندها کردم. من "بارک حسین" را بسیار دوست دارم، خصوصا که داستان سرگشتگی سیاهان و قصه بیسر و سامانی و بردگی آنها را در تاریخ خواندهام، که سخت مرا تحت تأثیر قرار داده است، هر چند" بارک حسین" بردهزاده نیست، ولی نماد سیاهان آمریکایی ای است که در آباد سازی ایالات متحده و بهقدرت رساندن قاره آمریکا، نقش تردیدناپذیری ایفا کردهاند و چه بسا بیش از سفیدپوستان زحمت کشیدهاند، رنج بُردهاند! هنگامیکه وی سال گذشته در شیکاگو، با همسر و فرزنداناش، بهعنوان برنده انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، جلو مردم ظاهر شد، بههمراه آفروآمریکاییها، اشک شوق در دیده داشتم. ولی جایزه صلح نوبل؟ حالا...؟ اکنون ...؟ هر چند اعطای آن، پس از شکست وی در تلاش برای گزینش شهر شیکاگو جهت انجام بازیهای المپیک، کسب اعتباری بود مجدد و مرهمی بود بر زخم.
* بیم آن است که جایزه صلح نوبل، بهمرور، به ابزاری سیاسی تبدیل شود! کما اینکه چند سال پیش سوئدیها از هول حلیم توی دیگ افتادند و همین جایزه را نصیب تروریستی بهنام یاسر عرفات، معروف به "ابوحمار" کردند، کسی که تا آخرین نفس آرزوی محو اسراییل از روی زمین و نابودی یهودیان در خاور میانه را در دل داشت و سرانجام نیز این آرزو را با خود بهگور برد. کسی که در "آنتی سمیت" بودن، دست نازیهای آلمان را از پشت بسته بود. این را گفتم بدون اینکه قصد مقایسه شخص صلحطلبی مثل"اوباما" با بمبگذار مشهوری مانند "عرفات" داشته باشم. * آخر بارک اوباما، جز اظهار آرزوها و تکرار امیدهایش، هنوز کار دیگری نکرده است که سزاوار اعطای جایزه صلح نوبل بشود! یعنی نتوانسته است کاری بکند! یعنی فرصت نداشته است، وقت نداشته است!
آخه برقراری صلح جهانی، در این دنیای آشوبزده، کار سهل و سادهای نیست ..! که با یک قیام و قعود کلکاش کنده شود!
انتخاب رهبر جمهوری اسلامی نیست، که با سفسطه و موذیگری آخوند دیگری، با یک قیام و قعود صورت گیرد! *
سخنگوی کمیسیون جایزه صلح نوبل در استکهلم توضیح بدهد: آیا تا کنون صلحی بین اعراب و اسراییل برقرار شده است؟ آیا صلح و آشتی در افغانستان جایگزین جنگ هشتساله شده است؟ کره شمالی با بمب اتمیاش دست از شاخ و شانهکشیدن برداشته است؟ دیوانگان جمهوری اسلامی مسلط بر ایران آدم شدهاند؟ آیا این جایزه، اوباما و آمریکای مقتدر و تنها ابر قدرت جهان را تبدیل به یک شیر بییال و اشکم نمیکند؟ همین آمریکایی که با نیرو و قدرتاش به دو جنگ جهانی خاتمه داد و چهبسا باعث جلوگیری از جنگهای دیگر شد؟ همین آمریکایی که منطقه خاورمیانه را از دست دیوانهای بهنام صدام حسین نجات داد؟ با تهدید به گوشمالی، سوریه را مجبور به عقبنشینی نیروهایش از لبنان کرد؟ معمر قذافی را ادب کرد تا برنامه اتمیاش را به بایگانی بسپرد و از در صلح با جهان متمدن در آید؟ جمهوری اسلامی آخوندی را، پس از سیل خروشان جنبش سبز در اعتراض به تقلب ولایت مطلقه در انتخابات، با شرایطی که مطلوب آخوند نبود، بر سر میز مذاکره نشاند و مجبور به شفافسازی بیشتر در برنامههای اتمیاش کرد؟ و قبلا با به آتش کشیدن سکوهای نفتیاش در خلیج فارس، مانع از صدور انقلاب اسلامی به خاورمیانه و به کشورهای ریز و دُرشتِ حاشیه خلیج فارس شده بود؟
* آیا از این پس، با اعطای جایزه صلح، ولی امر اتمی مسلمین علی خامنهای و کیم ایل یونگ، آنهنگام که "اوباما" میگوید گزینه نظامی هنوز بر روی میز است، بهایی به اینجور تهدیدها میدهند؟ آیا کسی که جایزه صلح نوبل را ربوده است به جنگ و توپ و تانک متوسل میشود؟ آیا موشها اینک دوباره از سوراخ بیرون نمیخزند؟ * آیا این جایزه برای بارک حسین زود نبود؟ دستِکم یکی دو سال دیگر صبر میکردند. تا آمریکای بارک اوباما، با تکیه به قدرتاش، آرامشی، در این جهان اشباعشده از سودازدگان، بر قرارکند! سخت است برای بارک اوباما که با جایزه صلح نوبل در جیب، به اِعمال زور و به اسلحه متوسل شود! نیست؟
* بیچاره اسراییلیها، که برای رسیدن به صلح، و گریز از تهدید آخوندها، چه امیدها در سر و چه آرزوهایی، که با تکیه به حمایت نظامی آمریکا، در دل داشتند! که سوئدیهای سادهاندیش همه را نقش بر آب کردند! * آنچه به ما مربوط میشو: آیا اهداء جایزه صلح نوبل به رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا هدیهای برای جفتکاندازی بیشتر جمهوری اسلامی آخوندی ایران در آینده نیست؟