برنامه روی خط سلام من مهدی فلاحتی هستم به همه شما سلام عرض میکنم. من الهام ستاکی هستم من هم بهشما بینندگان عزیز سلام عرض میکنم فلاحتی: خُب ... خانم ستاکی قبل از اینکه مهمان امشب را معرفی بکنیم نخست یکی دو تا ایمیل کوتاه بخوانید تا کمی گرم بشیم. ستاکی: بعله, ایمیل زیاد داریم این یکی از آقا یا خانم درود ... اِه ... معذرت میخوام، مینویسه درود بر شما ... ایمیلِش متأسفانه خیلی درازه، سه صفحه است، من فقط چند سطرش را میخوانم: « آقای درود مینویسد ... من از دوستداران برنامه شما هستم اما دیشب کُفرم در آمد, هر کار کردم نتوانستم برنامه" وی- عو- عه" را از طریق "هات برد" ریسیو بکنم، با این حال شما را دوست دارم و برنامه صدای آمریکا را هم هر شب تماشا میکنم» فلاحتی: ما هم شما را دوست داریم خیلی ممنونیم از لطف شما که برنامه ما را تماشا میکنید ... دوست عزیز برای گرفتن تلوزیون صدای آمریکا از طریق ماهواره شما باید اول افقی، یعنی هوریزنتال، دراز بکشید سپس روی زیمبلفیکس در هات برد، فرکانس سه هزار و پونصد، کلیک کنید، آنگاه عمودی، یعنی ورتیکال، شق وایسید، آهسته و شمرده بروید پایین روی چینگلبرت، فرکانس پنج هزار و خوردهای تقه بکنید، اگر دیدید باز هم تماس برقرار نشد همین قدمها را دونه به دونه تکرار بکنید اگر دیدید باز هم کانکشن نکرد، " رسیور" را، دستگاه گیرنده را، بردارید و بزنید تو سر فروشندهاش... خُب، خانم ستاکی بازهم ایمیل داریم؟ خانم ستاکی: نه، همین یکی بود. بقیه را بعدا میخوانم. فلاحتی: دوستان عزیز اجازه بدهید مهمان امشب را معرفی بکنم... آقای دکتر اکبر گنجی در استودیو با ما هستند. آقای دکتر به برنامه روی "یکخط " خوش آمدید. میبخشید ما دستور داریم تو برنامه هامون از عنوان دکتر استفاده نکنیم دلیلاش هم گندیست که دکتر احمدی نژاد و دکتر کردان به تیتر و عنوان دکتری زدهاند ولی ما برای شما استثنا قایل میشویم... بینندگان عزیز آقای دکتر گنجی در زندان انفرادی جمهوری اسلامی اعتصاب غذا کرده بودند که خُب ... الآن ماشاءلله کمی رنگ و رویشان باز شده است ولی اجازه بدهید ماجرا از زبان خود ایشان بشنویم... آقای دکتر بفرمایید... ولی خواهش میکنم نخست خودتان را معرفی بکنید تا جمهوری اسلامی ادعا نکند ما با دوبل شما تو این برنامه مصاحبه میکنیم. گنجی: سلام عرض میکنم، بله بنده اکبر گنجی هستم، خود خودم هستم، در ایران متولد شدهام، حدود چهل و خوردهای سن و سال دارم، متأهل هم هستم، ولی اجازه بدهید همینجا عرض بکنم بنده دکتر نیستم، پروفسور هم نیستم، ولی خُب حق با شماست آقای فلاحتی، من در زندان اعتصاب غذا کردهبودم و مثل نی قلیون لاغر شده بودم. فلاحتی: بله خُب .. این نظر شخصیشماست و ربطی به صدای آمریکا ندارد، نظر شما الزاما نظر صدای آمریکا نیست. اجازه بدهید ما یک تلفن از شیراز بگیریم، نخست به این تلفن گوش میدیم بعد تفسیر شما را میشنویم ... - شیراز بفرمایید، هلو شیراز... - بعله ... هلو ... هلو ... صدا میات؟ ... هلو ... بفرمایید خانم ما صدای شما را داریم ... - هلو، هلو ... آقا، من خانم نیستم من محمد پلوپز هستم از شیراز تلفن میزنم ... نیمساعت است پشت خط معطلام، آقای فلاحتی حال شما چطوره؟ خسته نباشید، خانم بچهها حالشون خوبه؟ شنیده بودم کمی سرما خوردهاید، بد نباشه آقا، این هوای واشنگتن... خلاصه حواستون باشه، همه اش تقصیر این جورج بوشه، که دست از سر جمهوری اسلامی بر نمیداره. خدمت خانم ستاره درخشش هم عرض سلام دارم (فلاحتی آهسته: خانم ستاکی را میفرمایید).
من خیلی ممنونم ازبرنامه خوب شما، ولی استودیوی صدای آمریکا چرا اینقدر تاریکه؟ بی بی سی را برید تماشا کنید، ماشالله همه جا روشن روشنه، همه جا باز و گشاده، رنگهای آبیی شاد داره. فلاحتی: من هم سلام دارم خدمت شما دوست عزیز، امیدوارم حال شما هم خوب باشه، تاریکی تلویزیون شما تقصیر ما نیست، شما باید سویچ چراغ را بزنید تا هال تون روشن بشه.
برویم سر اصل مطلب. - بله آقا میخواستم در رابطه با تقلبی که در انتخابات صورت گرفته.... - محمد عزیز، میبخشید حرف شما را قطع میکنیم. آیا شما الآن صدای الله و اکبر رو میشنوید؟ - صب کنید گوش کنم ... حضرت عباسی نه ... من پنجره را بستهام چیزی نمیشنُفم. - پنجره را لطفا کمی باز کنید ببینید چیزی میشُنفید - بار کردم ولی چیزی نمیشنُفم فلاحتی: خانم ستاکی گویا شیراز خبری نیست، همه در خوابند... نه صدای الله و اکبری، نه اعتراضی، تلفنی از تهران نداریم؟ فکر میکنم اونجا کمی شلوغتر باشه؟ ستاکی: چرا خانم سکینه عزادار روی خط هستند. فلاحتی: سلام خانم عزادار، بگوشیم بفرمایید - بله میخواستم بگویم آقای موسوی و آقای کروبی اعلامیه دادهاند انتخابات باطل اعلام شود و ... - ببخشید خانم، شما امشب چند دفه صدای الله و اکبر رو شنیدید؟ - والله من امشب پشت بام نبودم ... نمیدونم. - خیلی ممنون خانم، خانم ستاکی امشب اینجا چه خبره؟ تو برنامه "شباهنگ" و "خبرها و نظرها" پراز الله و اکبر است! تلفن دیگری نداریم؟ رو به گنجی: آقای گنجی میبخشید ها. گنجی با لبخند: ایرادی نداره، کارتونرو بکنید، بنده تا فردا وقت دارم. - خانم ستاکی: چرا آقای فلاحتی، یک خانم دیگر هستند از شمیران زنگ می زنند، خانم فاطمه نیم وجبی. فلاحتی: از تهرون کسی رو خط نیست؟ چرا گفتم از شمرون.
- آه ببخشین فکر کردم گفتید شمرون ... هلو خانم، خانم فاطمه نیموجبی، هلو خانم، شما از کجا تلفن میزنید؟ مکث ... من از ایرون زنگ میزنم.
- بله میدونم ولی از کدام شهر؟ - عذر میخوام... نمیتونم بگم ... ردیابی میکنند. - بله بله ... درود بر شما، خانم شما امشب صدای الله و اکبر را شنیدید - بله من دیشب پشت بام بودم... - نه خانم من کاری به دیشب ندارم، امشب را عرض میکنم - بله امشب هم دو سه نفر پشت بام الله و اکبر میگفتند... - فقط دو سه نفر؟ نه خانم دو سه نفر کمه، تو برنامه همکارم کنگرلو بیش از هزار نفر الله و اکبر میگفتند، دوباره زنگ بزنید... آقای گنجی میبخشید، تحلیل شما از این تلفنها چیست؟ مسأله را چگونه ارزیابی میکنید؟ فکر میکنید دست سپاه یا بسیج در کار است؟ گنجی: والله چرض کنم ولی بنده مجددا سلام عرض میکنم ... فلاحتی: آقای گنجی اجازه بدید من پیشاپیش عرض بکنم که نظرات شما الزاما نظرات صدای آمریکا نیست... بینندگان عزیز توجه بفرمایند، نظرات میهمانان صدای آمریکا نظرات شخصی آنهاست و ربطی به صدای آمریکا ندارد. خوب متأسفانه وقت ما تمام شد، میریم سراغ هادی با گربهاش تا برنامه آینده خدافظ شما، خانم ستاکی شما هم میخواید خدافظی بکنید؟ ... خانم ستاکی: بله ... من هم با شما خدافظی میکنم و اعلام میکنم تا چند لحظه دیگر، بعد از برنامه کوتاه گربه، برنامه تفسیر خبررا پخش میکنیم تا برنامه آینده خدا نگهدار. هادی خرسندی :
بچهها این نقشه ی جغرفیاست
بچهها این گوشهاش ایران ماست بچهها این مرتیکه ملای ماست رهبر امت ولی پا در هواست در زبالهدان تاریخ جای اوست بچهها این کار فردای شماست * بچهها این مسجد است این منیر است اون که روی آن نشسته عنتر است دست او آلوده است، از خون تر است اسم او سید علیست، او رهبر است * بچهها ایران ما را دزد برد ثروتاش آخوند بهغارت برد، خورد داده است آبروی ایران را بهباد چوب در آستین او باید فشرد
چی...؟ برنامه تموم شد؟ خُب دیگه اینهم از شانس ما.
بای بای ، خدافظ...
............................................................................ *** تفسیر خبر از صدای آمریکا
جمشید چالنگی: با سلام و درود به شما عزیزان در خارج، در داخل، در بالا، در پایین و در هرکجای جهان که هستید و برنامه ما را تماشا میکنید. میهمانان امشب ما آقای دکتر نوریزاده هستند که از لندن از طریق رله تلویزیونی با ما در تماساند و آقای احمد باطبی که در استودیو بهصورت زنده و لایف حضور دارند. آقای نوری زاده سلام عرض میکنم، خوش آمدید، هوای لندن چه طوره؟ امشب شام چی خوردید؟ دکتر نوری زاده: با درود به هممیهنان عزیزم، که در خانه پدری نشسته و بهزبان مادری سخن میگویند و درود بر خلیج همیشه فارس و سلام و درود به پرچم سه رنگ شیر و خورشیدنشان ایران، همچنین درود میفرستم به دوست عزیزم آقای دکتر محسن سازگارا در استودیو.
من امروز برای شما آقای چالنگی عزیزم یک کراوات قرمز و برای دکتر سازگارا یک کراوات سبز رنگ، بهرنگ خیزش پرشکوه مردم ایران، سوغات آوردهام، که خواهش میکنم ... چالنگی: آقای نوری زاده... آقای نوری زاده ، میبخشید آقای نوری زاده ... آقای سازگارا امشب تشریف ندارند... ما همیشه گفتهایم میهمانانی که تو برنامه صدای آمریکا شرکت میکنند، در تفسیرها و تحلیلهایی که میکنند نظر شخصی خودشون رو ابراز میدارند و آنچه را آنها بیان میکنند لزوما نظر صدای آمریکا نیست، اصولا صدای آمریکا صّم ٔ بُکم هیچ نظری ندارد، ما فقط منعکسکننده اخبار و نظرهای دیگران هستیم، اگر قرار بود ما هم نظری داشته باشیم، خُب آنطرف میز مینشستیم.
در برنامه قبلی آقای دکتر سازگارا، متأسفانه، چگونگی مبارزه با دولت اسلامی و طرز حمله به پاسگاههای پلیس و چگونگی در کردن ترقه و هوا کردن فشفشه و رمز شرکت در اعتصابات عمومی کارکنان شرکت واحد اتوبوسرانی را با جزئیات شرح دادند و تبلیغ کردند و فقط همیناش را کم داشتیم که دستورالعمل و چگونگی ساخت کوکتل مولوتوف را هم به بینندگان مایاد بدهد.
ایشون میخواست این فکر را تداعی بکند، که گویا ما، یعنی "صدای آمریکا" با جمهوری اسلامی مخالفتی داریم و ایشون میتونن در تلویزیون ما بر ضد ولایت فقیه تبلیغ و شانتاژ بکنند ... نوری زاده: خُب ایشون نظر خودشون را ابراز داشته اند، چه ایرادی دارد؟ اگر ما در رسانههای خارج هم نتوانیم اظهار نظر بکنیم پس چه فرقی با سید علی پایین خیابانی داریم؟ چالنگی: خُب این ها نظر شخصی شماست آقای نوری زاده عزیز و ربطی به صدای آمریکا ندارد و برای اینکه سوء تفاهم پیش نیاد، همچنین برای روشن شدن ذهن بینندگان عزیز عرض میکنم آن چه را شما و دیگر شرکتکنندگان در این برنامه اظهار میفرمایند نظر شخصی شماهاست. دکتر نوری زاده: بنده هم نگفتم که .... چالنگی: آقای نوریزاده اجازه بدهید بنده هم دوکلمه حرف بزنم. پرزیدنت اوبا تصمیم دارد برای حل مسأله هستهای ایران با دولت احمدی نژاد ... دکتر احمدی نژاد، سر میز مذاکره بنشیند و ما نمیخواهیم میهمانان ما با اظهار نظرهای تند و خارج از موضوع فضای مذاکرات آینده را جلو جلو گل آلود بکنند ... خُب بفرمایید ادامه بدهید آقای نوری زاده، آقای باطبی هم تشریف دارند. دکتر نوری زاده: اولا فضا را گلآلود نمیکنند، آب را گلآلود میکنند. بنده این مطلب را دیشب هم در مصاحبه با شرقالاوسط بهزبان عربی بلغور کردم و همینجا عرض میکنم که بنده هیچ مخالفتی با عرب و عجم ندارم ...
خُب حالا که جناب باطبی بجای آقای سازگارا آمدهاند بنده هم حرفی ندارم، ایشان هم مثل فرزند من است، فرض میکنیم پدر و پسر با هم تو برنامه شرکت میکنند. من یک مفسر معروف ویک تحلیلگرشناخته شده در جهان هستم حالا باید با یک جوان سر یک میز بنشینم و بحث بکنم، خُب چه اشکالی دارد؟ خصوصا که یادم میآد وقتی احمد تو زندان بود من شعری برایش سروده بودم به این مضمون: آه ای جوان، من تو را صدا میکنم، در قعر تاریخ، پشت دیوارهای بلند، با قهر و خشم انقلابی صدا میکنم، در گوشه و کنار و در پستوی خاطره ها، آنگاه که پیراهن خونین را به دست گرفتی و رو به آسمان از رهبر خواستی این پیراهن خونین را جایگزین بکند با شالگردن و دستمال فلسطینی وبجای کفیه پیراهن خونین را بردوشاش بیاندازد ... چالنگی: میبخشید آقای نوری زاده، اینها نظر شخصی شماست. ما وقت زیادی نداریم، به چند تلفن هم باید پاسخ بدهیم، خُب بفرمایید ادامه بدهید. نوری زاده: بله عرض کردم دیروز نامهای محرمانه از سپاه پاسداران بهدستم رسید، از سردار پاسدار مهدی کهنزاده، که حالا بنده نمیخوام اینجا اسم ایشان را بیاورم. ایشون از آخرین گعده دیشب سپاه خبر میداد که ... چالنگی: گعده یعنی نشست آخوندی... نوری زاده: بنده میدانم گعده چیست.؟ گعده واژهای عربیست و من که هم بهزبان انگلیسی و هم به لسان عربی تسلط دارم، من میدانم گعده چیه!... چالنگی: آقای نوریزاده میبخشید ها منظورم شما نبودید، بنده خودم هم زبان عربی بلدم و چند دفه مصر بودهام. منظورم روشن کردن ذهن بینندگان و شنوندگان عزیزی بود که چیزی سرشان نمیشود و نمیدانند گعده چیست و گرنه هم شما و هم بنده میدانیم گعده چیست و بارها با هم گعده کردهایم ولی بینندگان متأسفانه نمیدانند.
شما آقای نوری زاده اختیار دارید شما خودتان میزبان برنامه هستید ...
خُب آقای باطبی خوش آمدید... باطبی: سلام عرض میکنم امیدوارم آقای دکتر نوری زاده و آقای دکتر سازگارا این جسارت بنده را ببخشند که سر زده در برنامه شما حضور یافتم، یعنی خودتان از من دعوت کردید حضور بیابم و گرنه بنده پام را تو کفش بزرگان نمیکنم. من متأسفم که دکتر سازگارا امشب تشریف ندارند، جای ایشان خالی است... چالنگی حرفاش را قطع میکند: خُب ... این نظر شخصی شماست.
به ما دستور دادهاند عذر دکتر سازگارا را بخواهیم... مبادا با دستوالعملهای مقاومت سرد و گرماش که اینجا در صدای آمریکا تبلیغ میکرد، عنوان میکرد، خدای ناخواسته به تریج قبای آیتالله العظمی خامنهای بر بخورد، خاطر مبارک وی و رئیس جمهور منتخب را برنجاند و درب هرگونه مذاکره را با غرب مسدود بکندد. خُب آقای نوری زاده میفرمودید. نوری زاده بله من این سید علی را قبل از انقلاب هم میشناختم. جلو آیتالله منتظری و در مجلس آیةالله شریعتمداری زانو میزد و شهریه میطلبید. روضه ده تومانی میخواند، شاید هم روضه پنج تومانی بود، حالا درست یادم نیست، با رایحه کوهکنار و آهنگ گلپا و صدای مرضیه آهنگ رفتم که رفتم را زمزمه میکرد و قر تو کمرش خشک شده بود. گاهی هم زیر آواز میزد، لامصب عجب صدایی داشت، عجب صدایی داشت... سپس آهی عمیق میکشد و میگوید میبخشید بنده کمی احساساتی شدم. چالنگی: میبخشید آقای نوریزاده، این حرفها که شما اینجا می زنید نظر شخصی شماست و ربطی به صدای آمریکا ندارد، درسته؟ نوری زاده: چالنگی عزیزم، پس فکر کردی بنده اینجا نظر عمهام را تجزیه و تحلیل میکنم؟ چالنگی: خیلی ممنون. اینک خدا حافظی میکنم با آقای خوانساری در لندن و سیروس آموزگار در پاریس، و اسماعیل سبحانی در استودیو نیویورک و علی افشاری در لوس آنجلس و احمد رأفت در هونولولو ... و با درود به کوههای بلند دماوند و سهند و سبلان و البرز و زاگرس، قفقاز و آرارات، همچنین هیمالیا، و قله اورست و صد البته قله پر برف و سپید کلیمانچارو ...