خبرگزاریها خبر دادند وزیر امور خارجه مفلوک جمهوری آخوندی بهبهانه ترنم آهنگ ویلونِ یک بانوی زیبای اوکراینی از نشستن بر سر میز شام وزرای خارجه در شرمالشیخ امتناع و از گفتگو با وزیر امور خارجه آمریکا رَم کرده و مجلس را با بیادبی ترک گفتهاست. فکر نکنید متکی، که اتکایی به خویش ندارد و همیشه متکی بهدیگران و چشم بهدهان سید علی بوده و هست، اگر آنجا میماند، میتوانست گپی بزند و مشکلی بگشاید و در رابطه ایران با آمریکا و در مناسبات ایران با غرب، مثمر ثمری واقع شود ! لا والله! ولی خُب، دستِکم شروعی میشد برای شکستن یخهای فیمابین دو کشور و آغازگر مذاکرات مفیدی در آینده. ولی هیهات که این خانم زیبای ویولونیست نگذاشت کار بهآنجاها بکشد. او آمد و در خدمت صهیونیسم بینالملل و به ترغیب شیطان بزرگ، ستونهای اسلام ناب محمدی را، با تارهای شیطانی آلت لهو و لعباش، بهلرزه در آورد.
" دوش در حلقه ما قصهي گيسوی تو بود" علتاش نغمهی پُرسوز ویولون تو بود * دل که از پنجهی مسحور تو در غم میسوخت باز مشتاق دریم دای و دریم دوی تو بود * "متکی" گفت که در ساز تو اسراری هست که کشاننده مردان جهان سوی تو بود * " عَمر موسی" سخن از باسنِ مطبوع تو داشت قارداش "گُل" ، شيفتهی لرزش ليموی تو بود * " الخطیب" داغ دل از نرگس جادوی تو داشت " الصباح" محو جمال و خم ابروی تو بود
* "مالکی" گفت زن و بچه دهم جمله طلاق " دام راهاشَ شکنِ طرّهی هندوی تو بود" * "زیباری" گفت که اسلام عزیز رفت زدست چون سخن از َتهِ ران تا دم زانوی تو بود *
"کاندولیزا" ز سخن مانده از آن بند و بساط ازعرب تا به عجم جمله دعاگوی تو بود
* آنچه ما تشنه لبان در پي آن ميگشتيم همهگي نزد تو و جملهگي پهلوي تو بود * ماه گرديد نهان در پس ابری تاريک تا سخن از رخ و از غمزهی جادوی تو بود * کفر زلفات ره دين می زد و " زایر میداف" فکر و ذکرش همهشب سُنبل خوشبوی تو بود