آتشافروزیهای اخیر، تهدیدهای مداوم و هل من مبارز طلبیی آخوندها، که تریبون جهانی را با منبر روضهخوانی عوضی گرفتهاند، سر انجام نه تنها کار دست خودشان خواهد داد، بل باعث ویرانی زیربنای کشور و از همه مهمتر، مسبب از همپاشیدگی ایران خواهند شد.
ایران هرگز مثل امروز آماده تجزیه و از همپاشیدگی نبوده است!
پیوند اقوام متعدد ایرانی، در طول تاریخ، نه از سر مهر و اتحادطلبی، که با ضرب توپ و تفنگِ حکومتِ قدرتمند مرکزی بوده است. در دوره نادر و قاجار به همین نحو و در زمان پهلویها بههمچنین. اگرنادر و آقامحمدخان بنا را بر تبعیض قومی میگذاشتند، حکومت آخوندی شالودهاش بر اساس تبعیض دینی و جدایی مذاهب است. اقلیتهای قومی را با اقلیتهای مذهبی عجین کرده است. بهویژه ارجحیت شهروندان شیعی بر دیگران. پانزده میلیون سُنی را نه در مقامات کشوری جایی هست و نه در مقامات لشکری مکانی. نه حتا اجازه داشتن مسجدی برای نیایش دارند. از تبعیضهای متعدد برای شهروندان زردشتی، که صاحبان اصلی خانهاند، از بهائیان، مسیحیان و از یهودیان حرفی نمیزنم.
* خواه آمریکا تأسیسات هستهای ایران را به بهانه پاسداری از صلح جهانی بمباران کند، خواه اسراییل از ترس جان و برای حفظ موجودیت خویش، چیزی که پیشبینیاش آسان است، در همان مراحل نخست تکلیف جنگ معلوم خواهد شد. آخوندها تلاشی مذبوحانه برای ویران کردن هرچیز و هر جا، خواهند کرد ولی چون سُنبه پر زور است، هر یک به سوراخی خواهند خزید. چه دولت آمریکا و چه اسراییل، هر دو کشور عاقلتر از آنند که صدمهای به شهروندان ایرانی برسانند. اسراییل در محاصره دشمنان عرب است. ملت ایران نیز همانند ترکیه با اسراییل سر جنگ ندارد، سهل است، انس و اُلفتی دیرینه و پیوندهای فرهنگی و تاریخی آنها را بههم جوش میدهد. بسیاری از مقامات کشوری و لشکری اسراییل ایرانیزادهاند و مام وطن، زادگاه خویش را، بسا دوستتر دارند تا آخوندهایی، که ایران را برای پر کردن جیب گشاد خویش میطلبند. دعوای آخوندهای مقیم ایران با اسراییل و قوم یهود، چون خود در اصل عربزادهاند و ریشه در جزیرةالعرب دارند، حمایت از پسر عمو های خویش، نظیر خالد مشعل، اسماعیل هانیه و حسن نصرالله و غیره است و این ربطی به ایران و مصالح ایران ندارد.
نه اسراییل و نه آمریکا طالب نابودی ایران نیستند. منافعشان نیز چنین ایجاب نمیکند. اگر هم حملهای صورت گیرد اهداف، تأسیسات اتمی خواهند بود و بس. ولی چنانچه آخوندیهای عقلربوده، منافع آمریکا را در منطقه بهخطر بیاندازند یا به کشورهای همسایه عرب تجاوز بکنند، خود عربها، که از قدرت هوایی زیادی برخوردارند، با کمک یا بدون یاری آمریکا، همه تأسیسات نفتی و اقتصادی ایران را ویران خواهند کرد. قدرتاش را هم دارند. آلتورناتیو چیست وراه کدام است؟
آخوندها در طول مدت سی سال حکومتشان اقتصاد مملکت را ویران، جیب و حسابهای بانکی خویش را مملو و قبرستانها را آباد کردهاند. خود با پای خویش نیز از این مملکت نخواهند رفت، هرگز! ما هم که عرضه مبارزه و پسزدن آنها را نداریم و سی سال است درجا میزنیم. یا باید بگذاریم سی سال دیگر و بیشتر ما را خوار و زبونتر کنند و مملکت مان را بیشتر بچاپند، یا باید منتظر بنشینیم تا دیگران شر این هیولا را از سر مان کم کنند، خجالت هم ندارد، حقیقت است. تا بر روی ویرانههای باقی مانده، با پول نفت بشکهای دویست دلار، نطیر آلمان پس از جنگ، ایرانی دیگر بسازیم، منتها نه در شکل و شمایل فعلی.
بهمحض فروپاشی قدرت مرکزی سنگ روی سنگ بند نخواهد شد. کردستان، بلوچستان، آذربایجان، خوزستان و اقوام دیگر هر کدام استقلال خود را اعلام خواهند کرد. همانطور که شاه اجازه نداد اپوزیسیون سالمی در مملکت جان گیرد و کار به تسلط آخوند کشید، هم اکنون نیز آخوندها، که درد وطن ندارند، سینه هرکس را که دلاش برای ایران بطپد، با گلوله سوراخ میکنند و کاری میکنند که نه از تاک نشانی ماند و نه از تاکنشان. بهقول آلمانها: بعد از من توفان نوح
ولی قبل از وزش توفان، خود هرکدام بهگوشهای، ترجیحا به خارج از ایران، فرار خواهند کرد. از هم اکنون همه چیز برنامهریزی شده است.
دوستانی که معتقدند آخوندها را نمیبایستی اعدام کرد، بل باید بیایند و مثل دولتمردان آفریقای جنوبی، از مردم پوزش بهطلبند، باید بگردند اول آخوندی پیدا کنند.
بعد از فروپاشی حکومت اسلامی، حتا یک آخوند به درد بخور نیز نخواهید یافت که سرش بهتناش بیارزد و قابل محکمه و دادگاهیشدن باشد. اگر هم روزی روزگاری خامنهای، رفسنجانی، واعظ طبسی یا شاهرودی و امثالهم را، مثل صدام، از سوراخی بیرون بکشید، باورمیکنید آنها واقعا میآیند و از ملت ایران پوزش میطلبند؟ پوزش برای چی...؟