مأمورین و مسؤلین جمهوری اسلامی چنان در رابطه با کمکرسانی و یاریدهی به بمبگذاران افغان گرفتار بودند و چنان مشغول حل و فصل مشکلات آوارگان فلسطین و مسلح نمودن حزبالله لبنان و چرب نمودن سبیل حسن نصرالله و پرداخت پاداشهای چند میلیوندلاری به گروه حماس، بهمناسبت پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامیی اسماعیل هنیه در نوار غزه و ایضا پرداختِ حقوق عقب مانده تفنگبدستان مفتخورش، بهخاطر کودتای خونینشان برعلیه رئیس جمهور منتخبِ مردم بودند، که هیچ متوجه نشدند شب گذشته خطر از بیخ گوششان رد شده است، گویی در خواب « اصحاب کهف » فرو رفته بودهاند!
رئیس جمهوروجیهالمنظرمان! هم چنان در بحر نابودی اسراییل و بهخاک سیاه نشاندن زن و بچه یهودیانِ سرزمین اشغالیی متعلق به اجدادشان موسا و ابراهیم، غرق بوده است که اصلا نفهمیده چی شده و چه گذشتهاست! که البته نابودی قوم یهود، برای ما امت مسلمان، در این برهه از زمان، از نان شب هم واجبتر است! تا راه بر اعرابِ قرن بیست و یکم نیز باز گشته و انشاءالله یک قادسیهی خونین دیگر بر سرمان بکوبند و آرزوهای برباد رفته صدام عفلقی را جامه عمل بپوشانند.
* ولی شیطونی یواشکی تو گوشم میگفت: فلانی تو اشتباه میکنی! اونهم چه اشتباه لُپی.
حکومت اسلامی را چادر و چاقچور عقب رفته زنان و دختران ایرانزمین بهخطر میاندازد و تیر مژگان آنهاست که ارکان و ستونهای اسلام را به لرزه در میآورد و نه سهمیهبندی سوخت اُتولموبیلها! و آتش زدن یکی دوتا پمپ بنزین زهوار در رفته بیمقدار! ده تا پمپ بنزین هم مردم بروند آتیش بزنند، چه باک؟ جمهوری اسلامی بیدی نیست که از این بادها بلرزد...پِه..! لاکن اگر بجای آتشزدن جایگاه فروش بنزین، چند تا دختر مدرسهای با حجاب ناقص جمع شده بودند و فریاد زده بودند: ما دختر ایرانیم، نیَ کشک - نه بادمجانیم، آزادی زن خواهیم، چاقچور نمیخواهیم... خدایا خدایا قبل از ظهور مهدی پمپ بنزین رو بردار... اونوخت میدیدی چند تا کامیون سرباز و بسیج و پاسدار به میدان میریختند و چنان درس عبرتی به زن و دختر آزادیطلبِ کمچادرمیدادند که داستانش را خارجنشینان در وبلاگهایشان بهتحریر درآورند و داخلماندگان فیلماش را در «یو تیوب » نشان دهند ! کلاهم را قاضی کردم دیدم شیطونی درست میگه ها....